سفال ایران باستان
سفال ایران باستان از دوران نوسنگی ظاهر می گردد و جانشینی است ارزان برای ظروف سنگی به دقت صیقل یافته و نیز ظروف ساخته شده از چوب و پوست که دوامشان کمتر بوده است. سفال نیاز به انواع چنین ظرف هایی را برآورده کرد؛ ظروفی که شکل آن ها از لیوان های آبخوری و دیگ های خوراك پزی تا خمره های بزرگ برای نگاهداری آذوقه متغیر بوده است. بنابراین، بسیاری از ظروف بدست آمده از مناطق پیش از تاریخ با بدنه ضخیم و عاری از تزیین یا با کمی تزیین صرفا جنبه انتفاعی داشته اند.
به هر حال، سفالگران ایران از آغاز تعدادی سفال ایران باستان منقوش ارائه نمودند. دیری نپایید که یک سری کامل از سفال های ظریف با سبک های محلی و تزیینات متکی بر ذکاوت سفالگر و ملهم از اشیاء و طرح های موجود در تمدن وی و همچنین از شکل های طبیعی پیرامون دهکده اش بوجود آمد. این وسیله تازه، یعنی سفال، وسيع ترین امکانات را برای خلق آثار فراهم کرد. مواد نرم نه تنها توانستند به اشکال گوناگونی شکل بگیرند، بلکه رنگ آن ها با تغییر روش پخت متغیر گشت و تزیین سطح آن ها با روش فشاری یا طرح های نقاشی ممکن گردید.
تعجب آور نیست که برای مدتی بیش از دو هزار سال، یعنی از حدود سال 5500 تا حدود سال300 پیش از میلاد، شکل سازی و نقاشی سفال ایران باستان یکی از فعالیت های اصلی هنری مردم دهکده های ایران بوده است. حتی پس از سال3000 سال پیش از میلاد (یک تاریخ تقریبی که از آن زمان نخستین تمدن واقعی شهرنشینی در شوش در جنوب غرب ایران پدید آمده بود) تولید سفال منقوش برای قرن ها در دهکده های پاره ای از مناطق ادامه داشت.
سفال به عنوان یک راهنما در تاریخ
تحقیق در هنر ایران ایجاب می کند سفال ایران باستان را، که نکته های والایی در فرآورده های هنری ارائه می نماید، مورد بررسی قرار داد. البته باید دانست که چنین سفال انتخابی به هیچ عنوان همه حالات کلی صنعت سفال سازی را حتی در تمدن یک دهکده بخصوص منعکس نمی سازد. سفال به عنوان یک راهنما در تاریخ در ارتباط سفال اولیه با تحول عمومی هنر به وسیله سر هربرت رید (Sir Herbert Read) ذکر شده است. او می گوید:
«سفالگری در آنِ واحد ساده ترین و مشکل ترین همه هنرها است. ساده ترین است زیرا ابتدایی ترین آن ها و مشکل ترین است زیرا تجریدی ترین هنرها است» و ادامه می دهد: «برای قضاوت در هنر مردم یک کشور، باید از روی سفال آن کشور در ظرافت نیروی احساس آن ها داوری کرد. زیرا سفال محکی است مطمئن. سفالگری هنری است خالص و آزاد از منظورهای تقلیدی. مجسمه سازی که نزدیکترین خویشاوندی را با سفالگری دارد، از آغاز دارای هدف تقلیدی بوده است و شایم هم به همان اندازه برای بیان خواسته به شکل، آزادی کمتری را نسبت به سفال دارد. سفال سازی در عین تجريد، هنری است تجسمی.»
نقش سفال در تاریخگذاری مناطق باستانی ایران
بنابراین، بدون توجه کافی به محدودیت هایی که به وسيله حرفه بر سفال گر تحمیل می شد، و نیز قصد از اشیایی که او می ساخت، مورد سفال تا اندازه ای در یک شکل اغراق آمیز عرضه شده است. با وجود این، آقای رید در مطالعه سفال به منظور تعیین قدمت به وسيله باستان شناسی و بررسی در نشر ویژگی های آن از یک منطقه به منطقه دیگر دلایلی را عرضه می دارد. به هر جهت، چون تا اواسط هزاره اول پيش از میلاد در بیشتر مناطق ایران منابع خطی (نوشتاری) وجود ندارد، مگر در شوش ، جایی که از هزاره سوم به بعد نفوذ تمدن بین النهرین باعث بوجود آمدن متون خط میخی گردید، در بررسی اخیر یعنی تعیین قدمت و نشر ویژگی های سفال ایران باستان ، در ترتیب تمدن های اولیه ایران از نظر زمان و مکان می توانند برای ما راهنما باشند.
گسترش محدود بررسی های علمی باستان شناسی در ایران و کیفیت فقير آن در چندین مورد، تنها طرحی کلی از سفال را بدست می دهد و در نتیجه توسعه سبک آن بسیار تجربی است. با این حال، این کلیات در مورد سفال منطقه کوهستانی فلات مرکزی، جلگه های پست اطراف شوش و نیز مناطق مسکونی باستانی که اخیرا در آذربایجان بدست آمده اند مشخص هستند.
سفال خشن
در کوه های قوسی شکلی که فلات مرکزی ایران را در بر می گیرند و از تخت جمشید و کرمان تا تهران و مشهد کشیده شده اند، چندين محل اولیه مورد بررسی قرار گرفته است. همه آن ها یک نوع سفال ایران باستان به رنگ سفال نخودی مایل به قهوه ای، خشن و دست ساز مشابهی را ارائه داده اند. گل این سفال شامل مقدار زیادی کاه خرد شده ای است که به عنوان ماده چسباننده برای جلوگیری از ترك برداشتن سفال به هنگام خشک شدن در آفتاب و پختن در کوره به کار رفته است. تمامی سطح آن ها عموما با روش داغدار کردن صاف و براق شده اند.
در حفريات مناطقی مانند تل باکون نزدیک تخت جمشید، و غارهای هوتو و کمربند نزدیک بهشهر در ساحل دریای مازندران، این نوع سفال ایران باستان را سفال نرم نامیده اند. زیرا به آسانی خرد می شود و مسلم شده که مقدم بر سفال های تزیینی تری بوده است که با نقش سیاه بر یک زمینه قرمز یا نخودی تزیین می شدند. در دو منطقة اوليه و مهم دیگر، یعنی تپه سیلک نزدیک کاشان و چشمه علی نزدیک تهران سفال نرم مشابه بدون نقش همراه با سفال منقوش جدید تر ظاهر می شود. همچنین سفال ساده مشابهی همراه با سفال منقوش در مناطق اولیه تپه سراب نزدیک کرمانشاه، و در لایه های عمیق تپه گیان نزدیک نهاوند، و نیز در تپه حاجی فیروز در آذربایجان جنوبی مشاهده می شود.
شناسایی ارتباطات محلی به وسیله سفال
مناطق گسترده نام برده که دارای سفال ایران باستان مشابهی هستند، هنگامی جالب توجه می شوند که دریابیم شباهت در سفال آن ها اشاره ای است به ارتباط میان خود آن محل ها. فن ساختن ظروف سفالی از گل مخلوط با ماده چسباننده کاه به طریقی به اطراف پراکنده شده است (از راه تجارت با وسیله ناشناخته دیگری). همچنین مرکز اولیه سفال سازی در خاور نزدیک هنوز شناخته نشده است. زیرا نمونه های سفال ایران باستان هنوز آن قدر نیستند که با مطالعه آن ها بتوان نظر داد که این سفال ها محل هایی را معرفی می کنند که سفالگری در آن ها اختراع شده است.
سفال منقوش
هنری که از سفال ایران باستان مشخص تر می باشد، سفال منقوش دوران فلز است که در فلات و نیز در کوه های غربی ایران گسترش یافت. انتشار این سفال ها از یک سو با منطقه کشاورزی پیرامون انتهایی شمالی کوهپایه های مرکزی و از سوی دیگر با دره های وسیع حاصلخیز در کوه های زاگرس منطبق است. این نوع سفال در منطقه مرکزی در محل هایی نزدیک کاشان، قم، ری، ساوه، تپه حصار دامغان و نیشابور و همچنین در سواحل دریای مازندران درغار هوتو، پیدا شده اند. در نواحی شمالی زاگرس، در تپه حاجی فیروز و دالما تپه در دره سلدوز آذربايجان و نیز در نزدیکی کرمانشاه در تپه سياه بید بدست آمده اند. در جلگه های پاسارگاد و تخت جمشید می توان از تل با کون و یک محل تازه به نام تل نخودی نام برد.
نقش تپه سیلک
یکی از مناطقی که به بهترین وجه تاریخ پیشرفت سفال ایران باستان و تحول سفال منقوش را در بر دارد، تپه سیلک است، که قدیمی ترین دورانش دارای یکی از خالص ترین تزیینات تجریدی است. نقش های مشخص این دوره طرح های ساده هندسی است. مانند لوزی های سیاه رنگ بر زمینه قرمز درون کاسه گود شکسته ای که در شکل دیده می شود (شکل). هاشور، هاشورهای متقاطع لوزی شکل، زیگزاگ ها و خطوط موجداری که اغلب در گروه های چهار تایی به کار برده می شدند، ابتدا درون و بعدها بیرون کاسه ها را تزیین می کردند.
دسته دوم سفال ها لعابی نخودی دارند که زمینه ای است برای نوع ظریف طرح کتیبه ای. این شیوه احتمالا از سبد بافی اخذ شده است. همه نقوش هندسی به صورت تزیینات توری شکلی مشخص شده اند که بر سطح سفال ایران باستان نقش بسته اند، و جزء لاینفک هر طرحی را تشکیل می دهند. تنها تعداد کمی از طرح ها به صورت ترکیبی از سه پرهای تمام سیاه ظاهر می شوند.
شکل دوره سیلک I
سفال ایران باستان ظریفتر دوران سیلک I همچنین شکل ویژه ای را دارد. یکی از آن ها کاسه است با ته صاف و باریک، که دیواره ظرف از پایین به سمت بیرون انحناء یافته، سپس به مسیر عمودی تری تغییر جهت می دهد. پیرامون هزار سال بعد ، همین شکل اساسی با شانه ای بلندتر در دوره سوم سیلک هنوز مورد استفاده بوده است.
شکل دیگری از سفال سیلک قدیم که به گفته رومن گیرشمن (Roman Ghirshman)، حفار این محل، با شکل های جدیدتری همراه می باشد کاسه دهان بازی است که بر پایه های بزرگ استوار است. دیواره های این ظرف خیلی ضخیم تر از آن است که قبلا توصیف شده اند. هر دو نوع ظرف با لعاب نخودی پوشیده شده و با طرح کتیبه ای تزیین گردیده اند. آزمایش کربن ۱۶ تاریخی پیرامون سال 5000 سال پیش از میلاد را برای این دوران اولیه در فلات ایران پیشنهاد می کند.
ما در اینجا تنها از یک دوره صحبت می کنیم، زیرا ادامه این سفال در پنج لایه، از مجموع طبقات با لایه های حفاری شده، دوران سیلک I را به وجود می آورد. نخستین لایه هیچ دیواری را عرضه نکرد، اما چهار لایه دیگر چهار طبقه متوالی از دیوارهای چینه ای بدست دادند که مربوط به چهار دوره استقرار بودند. هنگامی سفال تغییر می کند که نقش های تزیینی جدید رنگ های جدید و شکل های سفال جديد ظاهر می شوند. و به این ترتیب حدس زده می شود که دوره یا زمان جدیدی آغاز گردیده است.
تغییرات در شکل و نقوش دوران دوم در سفال سیلک
تغییرات شکل و نقوش سفال ایران باستان ممکن است به علت اضافه شدن عوامل تازه ای در جمعیت باشد. یا امکان دارد که مستقلا مراحل تکامل را پیموده باشند. مورد دوم غیر منطقی بنظر می رسد، زیرا تغییر در سفال همراه با تغییرات دیگر آثار، مانند مصالح ساختمانی و سبک ها است. چنین تغییراتی میان دوران اول و دوم در سیلک به ظهور می رسد. یعنی هنگامی که دیوارهای چینه ای دوران اول جای خود را به دیوارهای خشتی دوران دوم می دهند و سفال دوران دوم ظاهر می گردد. سفال این دوره بیشتر از سفال دوران اول مراحل تکامل را پیموده است.
بدنه ظرف های دوره دوم نازك هستند که معمولا به رنگ قرمز آجری پخته شده اند، و نسبت به ظروف دوره گذشته مقدار کمتری کاه دارند. اکنون طرح ها گسترش یافته اند. داخل کاسه های گود به بخش هایی از طرح های گوناگون تقسيم گرديده یا به وسیله یک طرح سر تا سری پوشیده شده اند. طرح ها غالبا از اشکال هندسی تشکیل گردیده و خطوط چنان به هم تلفیق شده اند که گویی اشکال زنده اند.
مشخص ترین این ابداع جديد بزهای کوهی هستند که از مجموع دو خط منحنی کوتاه به شکل دو شاخ ظاهر شده اند (شکل 5). ترکیب این دو خط به شکل دو نیم دایره ای است که فضای میان آن ها با هاشورهای عمودی پر شده است. یک کاسه در موزه متروپولیتن، با تزیین نقش شاخ های بز کوهی متصل به هم در یک طرح ظریف داخل ظرف، نمونه زیبایی است ازسیک دوران II . این نقش گذشته از سیلک در مناطق متعدد دیگری بدست آمده است. برای مثال، در قره تپه در دهستان شهریار واقع در غرب تهران، جایی که در آن کاسه تقریبا مشابهی کشف شده است.
دوران سوم در سیلک
سفال ایران باستان دوران سوم در سیلک شاهد پیدایش اشکال طبیعی تری از جانوران نسبت به دوران پیش و تلفيق موضوع ها در ترکیب پیچیده تری بود. در اواسط این دوران موضوع ها در رديف های افقی و عمودی ظاهر شدند. ردیف های عمودی شامل چهار عامل بودند:
- پیچک های منطبق؛
- جناغ های «پرنده» افقی؛
- لوزی های شاخدار؛
- مارهایی که به طرز عمودی قرار گرفته اند.
طرح های افقی از اشکال هندسی شطرنجی تشکیل شده اند. اما جالب ترین ظرف ها، شامل ردیف های جانوران، گربه سانان، پرندگان با یک مار هستند. در اواخر این دوران جانوران شاخ دار ابتدا در کتیبه و سپس در ردیف هایی با ساخت خشن ظاهر می شوند. نقش مرد غالبا با بالا تنه مثلثی و خلاصه شده گه گاه ظاهر می شود. به همین دوران ظرفی به شکل یک جانور تعلق دارد. چنین ظرف هایی را ظروف حیوانی شکل (تريومورفیک- Theriomorphic ) می نامند.
شکل
تغییر در تزیین بستگی با تغيير در جنس گل و روش ساخت دارد. در آغاز این دوران در گل سفال هنوز مقداری گاه به کار رفته است. اما در اواسط آن گل کاملا ورز داده شده و بدون کاه می گردد. رویه ی این دسته از ظروف صاف است و احساس لیزی صابون را القاء می کند. افزایش حرارت آتش برحسب کوره های پیشرفته، رنگ قرمز را به نخودی یا کِرِمی که (همه این رشته رنگ ها غالبا در یک ظرف تنها ظاهر می شوند) با کمی داغدار کردن تا اندازه ای شفافیت یافته است، تغییر می دهد. بعدها رویه و نقش دوباره کدر باقی مانده اند و رنگ گل این ظرف ها ظاهر سبزی دارد که یادآور گِل جنوب غرب ایران و بین النهرین می باشد.
شکل
چرخ کوزه گری
مهمترین تحول در فن سفال ایران باستان که در طول دوران سوم به وقوع پیوست پیدایش چرخ سفالگری بود که تولید زیاد شکل های تازه و منظم تری را امکان پذیر ساخت. ممکن است که استفاده از یک چرخ «کُند» یا تورنت (Tournette) در زبان فرانسه، مقدم بر ظهور واقعی چرخ تُند بوده باشد.
این اختراعی بود که با آن کوزه گر به آسانی قادر شد هر طرف ظرف را با چرخاندن بر روی یک پایه متحرک -یک صفحه گرد حصیری یا شاید گلی یا سنگی- که در پاره ای موارد ممکن بود به صورت محوری در آید، در حدود دسترس خود بیاورد. چرخ واقعی سفالگری می تواند طوری ساخته شود که با چرخش سریع کافی، نیروی گریز از مرکز را به چانه گل که در مرکز قرار دارد، انتقال دهد. نتیجه حاصله، یک شکل منظم تر با مقطع دقیق تری است. نمونه بارز این فن تازه ساغری است پایه دار. اما شکل های قدیمی تر نیز ادامه داشتند.
شناسایی ارتباطات منطقه ای در دوران سوم سیلک به واسطه شناخت سفال
در اواسط دوران سوم در سیلک روابط با سفال مناطق دیگر را می توان مشاهده کرد. برای نمونه سفال ایران باستان در تپه حصار دامغان را که چند صد کیلومتری با منطقه تمدنی فوق فاصله دارد، می توان نام برد. بخش اصلی سفال منقوش تپه حصار (دوره IB و IC ) به سفال سیلک شباهت زیادی دارد. برای مثال ساغرهای پایه دار با ردیف های جانوران در کتیبه ها که از هر دو محل بدست آمده اند، انسان را وادار می کند تا در طبیعت این رابطه فرضیه بسازد.
اصولا چرا عین یک سفال در جای دیگری ساخته شده است؟ چگونه این سفال شناخته شده است؟ از راه تجارت، یا از راه مهاجرت یک دسته مردم؟ به هر جهت حقیقت این است که سفال سیلک نه تنها با حصار بلکه با سفال تپه گیان۔ در دامنه راه های کوهستانی در غرب ایران- نیز روابطی داشته است و در رابطه با جاهای دیگر نشان می دهد که هنر سفال سازی در همه جا متداول و متأثر از نواحی دور بوده است. فن تولید زیاد به وسيله چرخ سفالگری و نیز شکل سفال و تزیین آن (ترکیبی از نقوش هندسی و جانوران که به طرز دلپذیری با شکل ظرف تطبيق داده شده بود)، پایه ای را برای بیشتر سنت های مُسبک بنا کرد. بعدها این سنت ها سفال ایران باستان را مشخص نمود. تا آنجا که به هندوستان مرکزی راه یافت.
سفال منقوش
ترتیب تمدن های سفال ایران باستان در جنوب غرب از دو منطقه شناخته شده است:
- جلگه شوش؛
- جلگه تخت جمشید.
جلگه شوش
جلگه شوش (منطقه پیرامون شوش) دارای قدرت بیشتری در حوزه سفال ایران باستان است. در حقیقت سفال پیش از تاریخ ایران ابتدا در آن جا کشف شد. این سفال به خاطر جاذبه زیبایی ذاتی خود موضوع یک سخنرانی بزرگ درباره تجزیه و تحلیل مربوط به سبک گردید که به وسیله پوتییر (E. Pottier) باستان شناس دوران کلاسیک بر پا شد. بنا بر این ایران پیش از تاریخ برای نخستین بار در تاریخ عمومی هنر به نمایش گذارده شد. هنگامی که برای اولین بار سفال منقوش شوش با طرح متعادل و شگفت انگیز جانوران خود که درون کتیبه ها قرار داشتند کشف شد، به عنوان قدیمی ترین سفال در این منطقه تلقی گردید.
حفریات تازه نشان داده است که در حقیقت این سفال در زمان بسیار دیرتری به تحولی که پیش از سال 6500 سال قبل از میلاد آغاز گردیده بود پیوسته است. دورانی که هنوز در این منطقه سفال مورد استفاده قرار نگرفته بود. پس از آن بود که سفال منقوش توسعه یافت و پیش از این که کیفیت استثنایی سفال شوش پدیدار شود، چندین دوره در جلگه شوش یکدیگر را دنبال کرده بودند.
ساغر شوش با نقش بز کوهی
نمونه ای از سفال شوش که معمولا نشان داده می شود، ساغری است بزرگ با نقش بزهای کوهی. از میان همه اشياء سفالی منقوش خاور نزدیک باستان، سفالی که در این جا نشان داده شده و در موزه لوور جای دارد، موفق ترین آن ها است.
طرح این سفال شامل سه کتیبه است. نقش اصلی در هر یک از آنها یک بز کوهی است. بدن جانور به وسیله دو مثلث مربوط بهم با اضلاع منحنی تشکیل شده است. انحنای پشت جانور ادامه حرکت زیبای منحنی شاخ ها است که یک شیء غير قابل تشخیص را در برگرفته است. این شیء با ردیف مرکزی جناق های القاء کننده یک شاخه گیاه و در اطراف، با قسمت های هاشور متقاطع نشان داده شده است. شاید این نقش یک موتیف پر کننده برای یک جای خالی باشد و در عین حال، ممکن است طرح گیاهان و مرغزار خلاصه شده را نشان بدهد.
کتیبه ای که بز را در بر دارد به طرف ته ظرف کمی باریک تر می شود و به این ترتیب شکل ظرف را تأکید می کند. تأکید در دایره محیط ساغر به وسیله یک ردیف از سگ های شبیه تازی با بدن های کشیده که در حال دویدن هستند. و نیز با نوار های تیره ای که ردیف حیوانات را محدود می کنند، ارائه شده است. قسمت بالای ظرف از پرندگانی تشکیل یافته است که گردن های بلند و کشیده ای دارند. به عکس ته ظرف، که در آن برای القاء استحکام نوار کلفتی از رنگ تیره به کار رفته است، این پرندگان طرح بسیار سبکی را می آفرینند.
شرح کوتاه ما تنها می تواند عوامل طرح را بشمارد. اما به اندازه کافی قادر نیست احساس شگرفی را که در این سفال ایران باستان برای تعادل یک یک اجزاء به وسیله تزیین بیان شده است با کلیات ادا کند.
کاسه های دهانه باز
گذشته از ساغرها، درون کاسه های دهان باز نقاشی هایی با ویژگی های مشابه موازنه ای قابل ملاحظه میان تزیین هندسی و شکل جانور را نشان می دهند. مورد دوم آنچنان به منظورهای تزیینی تعدیل شده که نتیجه کلی کاملا هماهنگ است. ترکیب طرح ها شکل گرد کاسه را در راه های گوناگون تاکید می کند. مانند نوارهایی که بخشی از آن ها انحنای کاسه را تعقیب می کنند اما چندین بار به زاویه های قائمه تبدیل می شوند، یا به وسیله سه یا چهار دایره که در داخل کاسه ترتیب یافته اند و یا با خط هایی که منحنی های متضادی را نسبت به محیط دایره کاسه تشکیل می دهند. تزئیناتی که ارزش هنری کمتری دارند شامل دایره های متحدالمرکز و ترکیبات شعاعی هستند.
سفال منطقه تخت جمشید
در منطقه تخت جمشید، سفال احتمالا همزمان [با شوش] که از تل با کون بدست آمده است کاملا به درجه پیچیدگی سفال شوش نمی رسد. با این حال، در میان تعداد زیاد کاسه های مخروطی شکل ظرفی است که در سطح بیرونی آن دو بز کوهی نقش شده است. شاخ های فوق العاده بلند آن ها تشکیل پیچک های ورم کرده ای را می دهند. فضای میان شاخ ها با چهار گوشه های هاشور متقاطع و نيز دایره هایی که درون آن ها یک صلیب جای دارد پرشده است.
تزيين اختراعی سفالگران اولیه ایران و احساسی که از شکل ها وتعادل میان آن ها داشتند و نیز اطمینانی که به وسيله آن خطوط و شكل هایشان را می کشیدند، این ظرف های ساده گلی را به کارهای دل پذیری از هنر تغییر داد. ظاهرا به نظر می رسد که موضوع نقش های سفال ایران باستان ارزشی بیش از تزیین صرف داشته است، اما تمام حدسیات درباره مفهوم آن ها بایستی به سادگی همان حدسیات باقی بمانند.
مطالب بیشتر:
شهر باستانی میسن تمدن فراموش شده یونان
مجسمه های غول پیکر جزیره ایستر
معبد انگکور وات خانه ی خدایان خِمِر