آموزش طراحی گرافیک

تعریف رنگ ها و انواع آن ها در طراحی گرافیک

تعریف رنگ ها و انواع آن ها در طراحی گرافیک

تعریف رنگ ها و انواع آن ها در طراحی گرافیک

در مبحث تعریف رنگ ها و انواع آن ها در طراحی گرافیک، رنگ ها از نظر خلوص، تیرگی و روشنی، اصلی و فرعی بودن آنها مورد بررسی قرار می گیرد. در این مبحث به موضعات زیر پرداخته می شود.
• رنگ اشباع شده؛
• طیف های دیگر، رنگ های اصلی دیگر؛
• گام های کروماتیک؛
• رنگ های گرم و سرد؛
• رنگ های همجوار؛
• رنگ های مکمل؛
• رنگ های ثالثه؛
• سیاه، سفید و خاکستری؛
• درجه روشنی؛
• درجه تیره روشنی در تصویر؛
• تصاویر متقارن؛
• فام های خالص و درجه تیره روشنی؛
• سفید آمیخته یا سیاه آمیخته؛
• گام های مونوکروماتیک درجه روشنی؛
• خلوص؛
• رقیق کردن فام به کمک خاکستری؛
• رقیق کردن فام بهکمک رنگ مکمل؛
• تن؛

 

تعریف رنگ اشباع شده

در تعریف رنگ ها فام در قوی ترین حالت ممکن رنگ اشباع شده است. قرمزترین قرمز یا آبی ترین آبی، رنگ های اشباع شده هستند. رنگ اشباع شده را رنگ خالص یا رنگ کامل نیز می گویند. آنها بیشترین «کروما» را دارند. رنگ های اشباع شده یا خالص را با آنچه ندارند نیز می توان توصیف کرد. یک فام اشباع شده تنها از یک رنگ اصلی و یا دو رنگ اصلی با هر نسبتی، ساخته شده است. اما هیچگاه سه رنگ اصلی را ندارد. یک فام اشباع شده شامل سیاه، سفید یا خاکستری نمی شود.

فام های اشباع شده، محدود به شش یا دوازده فام نامگذاری شده موجود در دایره رنگ نمی شوند. اگر رنگی متشکل از یک یا دو رنگ اصلی باشد و سیاه، سفید یا خاکستری در خود نداشته باشد، رنگ اشباع شده محسوب می شود. محدوده ای کامل از نام های مرئی را به صورت دایره در نظر بگیرید که مانند یک رنگین کمان حلقوی، هر رنگ با رنگ بعدی می آمیزد. هر فام در هر نقطه ای از این دایره، یک رنگ اشباع شده است. تنها محدودیت برای رنگ های اشباع شده، محدوده بینایی رنگی انسان است.

طیف های دیگر، رنگ های اصلی دیگر

در تعریف رنگ ها دایره رنگ تنها یک نظام رنگی را به تصویر می کشد که آشناست، منطقی بصری را می توان در آن دید، به راحتی در تصویری دو بعدی قابل ارائه بوده و از نظر تئوری می توان تا بی نهایت آن را گسترش داد. اما حوزه های علمی و غیر علمی از نظام های رنگی دیگر و طیف هایی متفاوت برای به تصویر کشیدن آنها استفاده می کنند. اینکه از کدام طیف استفاده کنیم تنها یک «انتخاب» است . هیچ طیفی به طور ذاتی از طیفی دیگر صحیح تر نیست.
دایره ها ممکن است از نظر اسم رنگها، تعداد رنگ ها و رنگ های اصلی با هم متفاوت باشند.

برای مثال ویلهلم استوالد طیفی (Wilhelm Ostwald) هشت رنگی ارائه کرده که شامل سبز- آبی (سبز دریا) و زرد سبز (سبز برگ) است. روانشناسان از طیفی با 4 فام استفاده می کنند که قرمز، سبز، زرد و آبی رنگ های اصلی اش است.

در نگاه اول ممکن است دایره های رنگ مختلف، متناقض به نظر آیند. اما در واقع همه آنها شکل های مختلف ایده رنگی یکسانی هستند. ترتیب رنگ ها در همه یکی است، هرچند که نام هایی اضافه یا کم می شوند و جایگاه رنگهای متضاد نیز تغییر مختصری می کند. برای مثال مانسل به جای سبز، سبز- آبی را در برابر قرمز می آورد. اما هیچ طیفی، قرمز را کنار سبز یا نارنجی را کنار آبی قرار نمی دهد. بحث بر سر تعداد رنگ های موجود در هر طیف و نام هایشان، یک تمرین ذهنی به حساب می آید. تمام دایره های رنگ به شکلی فام های اصلی را دارند و رنگ ها از ترتیبی یکسان پیروی می کنند.

تعریف رنگ ها تعریف رنگ ها

گام های کروماتیک

در تعریف رنگ ها به هر مجموعه خطی از فامها که به ترتیب طيف کنار هم آمده باشند، گام کروماتیک گفته می شود. برای مثال سلسله ای از نام های بین آبی و نارنجی (آبی، سبز، زرد، نارنجی) یک گام کروماتیک محسوب می شود. گامهای کروماتیک می توانند رنگهای خالص (اشباع شده) یا رنگهای پیچیده تر و رقیق شده را به تصویر کشند. کیفیتی که آنها را تعریف می کند این است که با هر پله در این توالی، فام تغییر می کند.

 

رنگ های گرم و سرد

در تعریف رنگ ها واژه های گرم و سرد برای توصیف دو کیفیت متضاد فام به کار می رود. رنگ های سرد دارای آبی یا سبز هستند: همه آبی ها، سبزها، بنفش ها و رنگ های بینابین آنها سردند. قرمزها، نارنجی ها، زردها و رنگ های بینابین آنها گرمند. گاهی به این کیفیت سردی یا گرمی فام، دمای رنگ می گویند.

رنگ های اصلی بیشترشان گرمند. تنها آبی سرد است، در حالی که هم قرمز و هم زرد گرم محسوب می شوند. در نتیجه کل طیف بیشتر گرم است تا سرد. آبی، نهایت سردی و نارنجی، که مرکب از زرد و قرمز است، نهایت گرمی به حساب می آید. گرمی و سردی رنگ ها، مطلق نیست. هر رنگی، حتی یک رنگ اصلی، ممکن است نسبت به رنگی دیگر گرم تر یا سردتر به نظر رسد. بعضی قرمزها سردترند (بیشتر به بنفش متمایلند) و بعضی قرمزها گرمتر (بیشتر به نارنجی متمایلند). با اینکه بنفش و سبز عموما به عنوان رنگ های سرد شناخته می شوند، اما شاید یک بنفش، به این دلیل که قرمز بیشتری دارد، گرم تر از بنفشی دیگر توصیف شود.

اصطلاح سرد و گرم برای توصیف خانواده رنگ ها و یا مقایسه سردی یا گرمی رنگ ها مفید است. اما در تغییر و تنظیم رنگها چندان کارا نیست. هنگام تغییر و میزان کردن رنگ ها بهتر است بگوییم که رنگ را به سمت چه فامی می خواهیم متمایل کنیم. برای مثال این بنفش، زیادی گرم است؛ بهتر است با اضافه کردن آبی سردتر شود. این قرمز زیادی سرد است؛ نزدیک تر شدن به نارنجی، گرم ترش می کند.

رنگ های همجوار

رنگ های همجوار در تعریف رنگ ها فامهایی هستند که در دایره رنگ کنار یکدیگر قرار دارند. گروه رنگ های همجوار، تنها دو رنگ اصلی را داشته و رنگ سوم در آن جا ندارد. در طراحی، این گروه رنگ ها بیشترین استفاده را دارند. همجواری به طراح امکان این را می دهد که بدون به هم ریختن توازن رنگ های تثبیت شده در طرح، رنگ هایی را اضافه کند. کمپوزیسیونی از قرمز و نارنجی با اضافه شدن قرمز نارنجی، نه تنها تغییر نمی کند بلکه غنی تر می شود.

تعریف مرسوم برای رنگ های همجوار، «گروهی متشکل از یک رنگ اصلی، یک رنگ فرعی و همه فام های بین آنها است.» در این تعریف، یک رنگ اصلی بر گروه رنگ ها تسلط داشته و هر رنگ گروه، حداقل ۵۰ درصد از آن رنگ اصلی را در خود دارد. نمونه های معمول عبارتند از آبی، آبی- بنفش و بنفش (آبی غالب است)؛ زرد، زرد-سبز و سبز (زرد غالب است)؛ قرمز، قرمز نارنجی و نارنجی (قرمز غالب است).

 

تعریف رنگ های همجوار

در حوزه تعریف رنگ ها تعریف سخاوتمندانه تری نیز می توان از رنگ های همجوار داشت: گروهی از رنگها که در دایره رنگ، مجاور هم و بین یک رنگ اصلی و یک رنگ فرعی باشند. این تعریف، جامع تر است و گروه های رنگی که در آنها هیچ رنگ اصلی یا فرعی وجود ندارد را هم شامل می شود. برای مثال سبز، زرد سبز و زرد زرد همین همجوار هستند، با اینکه هیچ رنگ اصلی میان آنها نیست؛

موفق ترین گروه بندی رنگهای همجوار، آني است که از فواصل مساوی تشکیل شده باشد؛ بدون اینکه تعداد فامهای گنجانده در محدوده رنگ اصلی تا فرعی مهم باشد. این به آن معنی نیست که رنگ ها در یک ترکیب خطی به ترتیب کنار هم آیند، بلکه منظور این است که وقتی رنگ ها با فواصل برابر انتخاب شده باشند، ترکیب بندی موفق تر است.

همجواری تنها مخصوص رنگ های خالص نیست. رنگ هایی که به هر طریقی رقیق شده اند نیز می توانند همجوار باشند. همجواری، رابطه بین فام است، بدون توجه به درجه تیره روشنی یا خام آنها.

تعریف رنگ ها

رنگ های مکمل

رنگ های مکمل در تعریف رنگ ها فام هایی هستند که در دایره رنگ مقابل یکدیگر قرار دارند. مکمل های اصلی دایره رنگ عبارتند از: قرمز و سبز، زرد و بنفش، آبی و نارنجی. در هرکدام از این جفت ها، یکی رنگ اصلی است و دیگری رنگ فرعي حاصل از ترکیب دو رنگ اصلی دیگر. این سه جفت، دقیقا به همان شیوه رنگ های اصلی با هم تفاوت دارند. هیچ جفتی، فام مشترک با هم ندارند.

رنگ های مکمل، به این سه جفت محدود نمی شوند. چه دایره با شش فام داشته باشیم و و چه نود و شش فام، ترسیم هر خط مستقیمی که از مرکز دایره بگذرد، دو رنگ مکمل را به هم خواهد رساند. هر زوج مکمل، سه رنگ اصلی را در خود دارد. سه جفت مکمل پایه که ذکر شد، بیشترین تضاد را با هم دارند و کنتراست زوج های دیگر کمتر است؛ چراکه در جفتهای دیگر، یک رنگ اصلی در هر دو رنگ مکمل مشترک است. برای مثال جفت آبی- سبز و قرمز نارنجی، هر دو زرد دارند. زرد سبز و قرمز بنفش، هر دو آبی دارند و آبی- بنفش و زرد نارنجی هر دو دارای قرمز هستند.

تعریف رنگ ها

رنگ های ثالثه: کروماتیک خنثی

در تعریف رنگ ها هنگامی که در یک مدیوم کاهشی، زوجی مکمل را با هم می آمیزیم، ترکیب حاصل تمام طول موجها را (به طور ناقص و بسته به محدودیت های مدیوم) جذب کرده و تقریبا هیچ فام خاصی به چشم بازتابیده نمی شود. این اثر را بر صفحه نمایشگر نیز می توان ایجاد کرد. به این ترتیب مکمل ها را به گونه ای دیگر هم می توان تعریف نمود: جفت رنگ هایی که از ترکیبشان فام قابل تشخیصی حاصل نمی شود. این ترکیب را رنگ ثالثه یا دسته سوم می نامیم.

رنگهای ثالثه، طیف گسترده و تقریبا بی شماری از رنگ ها را شامل می شوند. همان طور که از نامشان پیداست، این رنگ های رده سوم هستند. خاکستری یا قهوه ای حاصل از ترکیب دو رنگ فرعی هستند که به بیان ساده تر می توان آنها را خاکستری یا قهوه ای را حاصل از ترکیب سه رنگ اصلی دانست. این رنگها مخلوطی از فام های مختلف هستند که هیچ فامی در آن غالب یا آشکار نیست. (گر چه چشم تعلیم دیده اغلب می تواند فام های تشکیل دهنده را تشخیص دهد.

رنگی که با اضافه کردن کمی از رنگ مکملش چرک شده را رنگ خفه می گوییم نه رنگ ثالثه. قرمزی که با اضافه شدن مقداری سبز چرک شده باشد، هنوز قرمز است. رنگ های ثالثه را فام کروماتیک (بی نام) خنثی نیز می گوییم، اما کروماتیک خنثی عبارت صحیح تری است. با وجود اینکه فامی را در آنها نمی توان تشخیص داد، اما ترکیبی از سیاه و سفید۔ نیز نیستند.

قهوه ای

کلمه «قهوه ای» در تعریف رنگ ها دامنه گسترده ای از رنگ های این خانواده را در بر می گیرد. قهوه ای یک فام نیست. ما به جای عبارت «رنگ ثالثه»، کلمه «قهوه ای» را به کار می بریم که به خانواده ای از محرک های مشابه اشاره دارد و دلیلش چیزی نیست جز رواج آن. در قهوه ای معمولا قرمز و نارنجی قوی تر است تا رنگ سرد. رنگ ها نمی توانند «کمی به قهوه ای بزنند». بلکه این، قهوه ای است که شاید کمی قرمز، نارنجی، زرد و یا حتی آبی، سبز یا بنفش باشد.

تعریف رنگ ها

سیاه، سفید، خاکستری

سیاه و سفید، در تعریف رنگ ها آکروماتیک یا بی فام هستند. سیاه و سفید مطلق تنها در مدیوم نور وجود دارند. می توان به شکل ساده اندازه گیری شده ای، نور سفید داشت و با فقدان کامل نور، سیاه مطلق. اما در مد یوم های کاهشی، سفید و سیاه کاملا بی رنگ نیستند.

حتی با کیفیت ترین رنگ کننده ها هم فام مختصری را به نظر می آورند. ترکیب مکمل های خاکستری های واقعی، یا ترکیبات سیاه و سفید نیز بی فام هستند. خاکستری در رنگ کننده های کاهشی نیز مختصری فام را نشان می دهد و اگر بخواهیم آن را توصیف کنیم، معمولا با نسبت مساوی عبارت های خاکستری سرد و گرم را به کار می بریم و نه خاکستری «نارنجی» یا «صورتی»، «آبی» یا «سبز»، هنگامی که خاکستری های گرم و سرد کنار هم قرار داده می شوند، وجود فام را در خود نشان می دهند. حتی زمانی که یک خاکستری کاملا بی فام به نظر می رسد، با نشستن کنار رنگی دیگر، خنثی بودن خود را از دست داده و کمی سرد یا گرم به نظر می رسد.

درجه تیره روشنی

درجه به روشنی و تیرگی نسبی نمونه در تعریف رنگ ها اشاره دارد. فام، حلقوی و پیوسته است، اما درجه، خطی و پیش رونده. ردیفی از درجه ها، نقطه آغاز و پایان دارد. کنتراست تیره روشن در حضور یا غياب فام می تواند وجود داشته باشد. ساده ترین شکل نشان دادن درجه، ردیف پله های انتقال از سیاه به سفید است. سفید بالاترین درجه ممکن است و خاکستری میانی، نقطه بین سفید و سیاه بوده و درجه متوسط را دارد؛ نه تیره است و نه روشن. سیاه کمترین درجه ممکن است. گام درجه تیره روشنی سلسله ای از پله ها بین دو نهایت تاریک و روشن است و هر پله آن، فاصله مساوی از دو پله دو سوی خود دارد. تیرگی اش نصف پله قبل و دو برابر پله بعد از خود است.

تعریف رنگ ها

 

درجه تیره روشنی در تصویر

تنها کنتراست تیره روشنی است که اشیا را از پس زمینه شان جدا می کند. در ادراک تصویر فام و اشباع دخیل نیستند. قابلیت تفکیک اشیا از پس زمینه تنها به تضاد تیره روشنی وابسته است. طراحی ها، متن سیاه و سفید و نمونه های مشابه کاملا فهمیدنی هستند. افرادی که در مشاهده رنگ مشکل دارند، با جهان اطراف خود ارتباط برقرار می کنند، زیرا «کور رنگی» تنها به معنای ندیدن فام است.

میزان کنتراست بین مناطق روشن و تیره، قدرت یا کیفیت گرافیکی تصویر را تعیین می کند. در نهایت کنتراست تیره روشنی، یعنی سفید و سیاه، قوی ترین تصویر را ایجاد می کنند. تفاوت بین فرم و پس زمینه آن در مرحله بعدی می تواند توسط کنتراست فام یا اشباع مورد تأکید قرار گیرد. اما تفاوت در درجه تیره روشنی، تنها عامل در تشخیص مرز درجه تیره روشنی بین رنگ هاست.

تصاویر با کنتراست بالا همیشه مطلوب نیستند. تضاد شدید بین تیره و روشن، مهار جانبی را فعال می کند که به معنای فعالیت چشم است. مشاهده تصاویر با تضاد شدید به کنتراست تیره روشنی، تصاویر را از پس زمینه مشخص می کند. ایجاد درجه های مختلف تیره روشنی درون یک تصویر به آن هویت می بخشد.

تعریف رنگ ها

تعریف رنگ ها

تصاویر متقارن

در مبحث تعریف رنگ ها به منظور ایجاد تصاویر متقارن، از یک رنگ به رنگی دیگر، باید تعداد و نحوه قرارگیری درجه های تیره روشنی درون هر دو تصویر یکسان باشد. اگر رنگ تصویر اول پنج درجه داشته باشد، تصویر دوم هم باید پنج درجه داشته و آنها را دقیقا در همان نقاط به کار برد. اگر مکان درجه های تیره روشنی را پس و پیش کنیم، تصویر تغییر خواهد کرد.

فام های خالص و درجه تیره روشنی

درجه تیره روشنی در تعریف رنگ ها با درخشش در ارتباط است. فامی که درخشان است، مقدار نور زیادی را باز می تاباند، روشن تر به نظر می رسد و درجه بالایی دارد. فامی که درخشان نیست، نور را جذب می کند، تیره است و درجه پایینی دارد. کاملا مشخص است که شش فام موجود در طیف از نظر درجه در سطوح مختلفی قرار دارند. زرد بالاترین و بنفش پایین ترین درجه را دارد.

نکته بدیهی دیگر این است که قرمز، نارنجی، سبز و آبی از زرد تیره تر و از بنفش روشن ترند. اما چیزی که با وجود اهمیت بسیار ممکن است آشکار نباشد، این است که تعیین درجه رنگ های خالص از نظر درجه تیره روشنی در پله هایی با فاصله مساوی قرار ندارند. تفاوت تیره روشنی درجه زرد و سبز بسیار بیشتر از تفاوت آبی و سبز است و آبی و سبز از نظر درجه به هم قاب نزدیک ترند. دایره رنگ، فامها را در فواصل مساوی به تصویر می کشد اما درجه ها را خیر.

گسترش طیف با تعداد فواصل بیشتر

گاه بحثی در تعریف رنگ ها مطرح می شود مبنی بر گسترش طیف با تعداد فواصل بیشتر در نواحی زرد تا آبی و زرد تا قرمز، نسبت به آبی تا قرمز. زرد بسیار روشن تر از آبی است و تفاوت زیاد بین شناسایی درجه تیره روشنی این دو، گنجاندن پله های قابل تشخیص بیشتر بین آنها را آسان تر است. این موضوع برای زرد و قرمز نیز صحیح است. اما آبی و قرمز از نظر درجه به هم و نزدیک ترند و تعداد پله های قابل تشخیص بین آنها کمتر خواهد بود. برای این چنین طیفی، در نواحی زرد، نارنجی و سبز نسبت به قرمز، بنفش و آبی پله های بیشتری دارد. در این صورت اولین مشکل، ایجاد زوجهای مکمل خواهد بود.

بین رنگ هایی که دارای زرد هستند، فواصل ممکن آنقدر زیاد است که ممکن است برخی از آنها را در دایره، مقابل هم قرار دهد. هدف طيف، به تصویر کشیدن محدوده کامل نام های مرئی است. مهم نیست که چند فاصله بین زرد تا قرمز و زرد تا آبی جاگیرد، در هر حال هیچ فام جدیدی به آن اضافه نمی شود. اگر بگوییم که بین زرد تا قرمز و زرد تا آبی فام های بیشتری از محدوده قرمز تا آبی وجود دارد، در مورد هدف و طبیعت طیف به خطا رفته ایم.

تعریف رنگ ها

سفید آمیخته و سیاه آمیخته

رنگ ها تنها در موارد معدود در حالت اشباع کامل به کار می روند. در بیشتر مواقع در تعریف رنگ ها، فام ها به یک یا چند طریق رقیق می شوند. آسان ترین راه برای رقیق کردن رنگ های خالص، تغيير درجه و تیره تر یا روشن تر کردن نام است. به حالت تیره تر فام «سیاه آمیخته» و به حالت روشن تر، «سفید آمیخته» گفته می شود. اما این دو عبارت، تنها شیوه دیگری هستند برای اشاره به تیره تر یا روشن تر شدن فام و لزوما به معنای دستورالعملی برای ترکیب رنگ ها نیستند.

روشن کردن فام

روشن کردن فام، انعکاس نور یا بازتاب فام را افزایش می دهد. اضافه کردن مقدار زیادی سفید، فام های روشنی ایجاد می کند که فام اصلی در آنها به زحمت قابل تشخیص است. اما اضافه کردن مقدار کمی سفید، فام روشن پر توانی می سازد که بسیار درخشان و بازتابنده نور بوده و اغلب، نسبت به فام خالص تجربه رنگی شدیدتری را ایجاد می کند. بنفش که تیره ترین فام خالص است، هنگامی که سفید به آن اضافه می شود، فام دار تر به نظر می رسد. این موضوع گاه در مورد آبی، سبز یا قرمز نیز صادق است. فام های روشن شده پر توان، گاه به جای رنگ های خالص اشتباه گرفته می شوند، اما هر چقدر هم که یک فام روشن شده، قوی و درخشان باشد، باز هم فامی رقیق شده است و نه رنگی خالص.

تعریف رنگ ها

فام های تیره شده یا سیاه آمیخته، نمونه هایی از فامهای کاهش یافته هستند. سیاه تمام تیره روشنی۔ طول موجهای نور را جذب می کند. بنابراین اضافه کردن سیاه به فام، بازتاب نور را کاهش می دهد. حتى فام هایی که به مقدار بسیار کم توسط سیاه تیره شده اند، به ندرت با رنگ خالص اشتباه می شوند. محدوده فام های تیره به اندازه فام های روشن آشنا نیست؛ اما همان میزان وسیع می باشد. با قرار دادن نمونه ای که کاملا سیاه به نظر می رسد در کنار یک سیاه دیگر، می توان فام را تشخیص داد. هر فامی که در آنها وجود داشته باشد، به این روش به سرعت قابل شناسایی خواهد بود.

 

گام های مونوکروماتیک درجه تیره روشنی

در تعریف رنگ ها گام مونوکروماتیک درجه تیره روشنی، مجموعه ای از درجه های تیره روشنی هم فاصله از فامی واحد است که شامل سیاه آمیخته ها و سفید آمیخته ها می شود. به تصویر کشیدن این گام ها، نسبت به گامهای سیاه خاکستری سفید کمی دشوارتر است. به نظر نمی رسد که کسی در تصور کردن (یا ترسیم کردن) فام های روشن شده رنگ های خالص مشکلی داشته باشد. رقیق کردن هر رنگی توسط سفید، آن را مرئی تر کرده و بازتاب نورش را بیشتر می کند. اما تشخیص و نشان دادن فام های تیره ممکن است به این سادگی نباشد.

سیاه آمیخته های رنگ های سرد، مانند آبی تیره یا سبز تیره به راحتی شناسایی می شوند؛ اما تشخیص سیاه آمیخته های رنگ های گرم ممکن است سخت باشد. درجه تیره روشنی زرد خالص به حدی بالاست که افراد نمی توانند به آسانی زردها (و نارنجی ها) را با نمونه های تیره شده شان ارتباط دهند. تصور ترکیب زرد یا نارنجی با سیاه دشوار است؛ زیرا ذات زرد، به تنهایی یا به عنوان بخشی از نارنجی، بی اندازه درخشان و متضاد تیرگی است. اما زرد و نارنجی را نیز مانند تمام رنگها، می توان به صورت محدوده ای کامل از درجه های تیرہ روشنی، از تقریبا سفید تا نزدیک سیاه، به تصویر کشید.

 

تعریف رنگ ها

 

مقایسه درجه تیره روشنی در فام های مختلف

تشخیص اینکه بین دو نمونه خاکستری، کدامیک روشن تر است، در تعریف رنگ ها کار سختی نیست. تشخیص نمونه روشن تر یا تیره تر بین دو نمونه از یک فام نیز کار آسانی است. اما به راحتی نمی توان تشخیص داد که میان دو فام متفاوت، کدامیک روشن تر است. زمانی که یکی از آنها، فام سرد و دیگری گرم باشد، ماجرا از این هم پیچیده تر می شود. دشوارترین حالت، زمانی است که دو رنگ، مکمل یکدیگر باشند. فقط قرمز و سبز خالص هستند که از نظر درجه تیره روشنی، تقریبا هم ترازند. به منظور یکی کردن درجه تیره روشنی سایر فام های مکمل، باید یکی را تیره تر یا روشن تر نمود. افزودن مقدار زیادی سیاه به زرد، می تواند آن را در حد بنفش، تیره سازد و افزودن مقدار زیادی سفید به بنفش، می تواند آن را به اندازه زرد روشن کند.

فام، عاملی مؤثر در «خوانایی» نیست . تنها کنتراست تیره روشنی است که تصویر ایجاد می کند. هنگامی که دو یا چند فام در کنار هم مورد استفاده قرار می گیرند. کنتراست تیره روشنی میان آنهاست که قوت و یا ضعف تصویر حاصل را تعیین می کند، نه کنتراست فام.

تعریف رنگ ها

خلوص

سومین مشخصه رنگ، خلوص، اشباع یا کروما در تعریف رنگ ها است. این خصوصیت، به شدت به فام اشاره دارد؛ به عبارت دیگر به میزان رنگ خالص در یک نمونه. رنگ خالص شده، رنگی است که در نهایت بیان فامی خود قرار دارد؛ رنگی است با حداکثر کروما. خلوص، عبارتی مقایسه ای است و تضاد میان چرک و شفاف را توصیف می کند. خلوص، مانند درجه تیره روشنی، خطی و صعودی است. ابتدای گامی از خلوص، رنگی است با فامی شدید. مرحله پایانی، رنگی است که آنقدر خفه شده که فام آن به سختی قابل شناسایی است.

خلوص، کیفیتی متفاوت از درجه تیره روشنی است. رنگ های سیاه آمیخته، به علت وجود سیاه، خلوصشان کاهش یافته است. در نتیجه طبیعی است که رنگ های خفه را تیره تصور کنیم. اما خلوص هر فام یا فام سفید آمیخته را می توان کم کرد، بدون اینکه درجه تیره روشنی آن تغییر کند. فام روشنی از قرمز – نارنجی می تواند آنقدر خفه شود که به رنگ رُس درآید. فام و درجه تیره روشنی در هر دو یکی است؛ اما یکی درخشان است و دیگری خفه.

رنگهای درخشنده دارای خلوص بالایی هستند؛ اما لزوما رنگ خالص نیستند. فامهایی که به میزان زیاد، زرد دارند (زرد، زرد نارنجی، نارنجی، زرد-سبز) می توانند هم خلوص و هم درخشندگی بالا داشته باشند. رنگ های درخشانی که زرد ندارند، یا میزان زرد در آنها کم است، به احتمال زیاد فام های سفید آمیخته هستند. قرمز- بنفشی که با مقدار کمی سفید رقیق شده، رنگی درخشان است: فامی روشن شده با سطح خلوص بالا.

رنگ های خفه (یا چرک) درجه خلوص پایینی دارند

رنگ های خفه (یا چرک) درجه خلوص پایینی در تعریف رنگ ها دارند. هر رنگی را می توان از حد خلوص به چرکی زیاد رساند. تا وقتی که بتوان فام یک نمونه را تشخیص داد، آن نمونه همچنان فام است؛ فامی که چرک شده. نارنجی چرک، همچنان نارنجی محسوب می شود. هنگامی که یک نمونه به حدی چرک شود که فام آن دیگر قابل شناسایی نباشد، به یک رنگ ثالثه تبدیل شده است: نمونه ای که کروماتیک است اما فام مشخصی ندارد. رنگ هایی که در آستانه فام های خفه و فام دار خنثی قرار گرفته اند، موقعیت های خوبی برای بحث و اختلاف نظر افراد درباره رنگها هستند. رنگی که از نظر یکی «نارنجی سوخته» است، ممکن است به چشم فردی دیگر «قهوه ای» باشد.

خلوص: رقیق کردن فام به کمک خاکستری

یکی از راههای تغییر خلوص فام بدون تغییر درجه تیره روشنی آن در تعریف رنگ ها ، رقیق کردنش با خاکستری هم درجه است. هنگامی که یک نارنجی خالص و یک خاکستری با درجه تیره روشنی یکسان، در یک ترکیب والد- فرزندی نقش دو «والد» را دارند، رنگ میانی، «خاکستری- نارنجی» از نارنجی والد چرکتر بوده، از خاکستری، فامدارتر است و درجه تیره روشنی اش با هر دو یکسان است: از والدینش تیره تر یا روشن تر نیست.

تعریف رنگ ها
خلوص: رقیق کردن فام به کمک رنگ مکمل

روش دوم برای رقیق کردن رنگ خالص در تعریف رنگ ها ، اضافه کردن کمی از رنگ مکملش است. افزودن مکمل به رنگ برای کاهش خلوص آن، یکی از روش های قدیمی در مدیوم های کاهشی است. هنگامی که یک زوج مکمل و فام های میان آنها کنار هم ردیف می شوند هر کدام در هر مرحله، کمی از خلوص خود را از دست می دهند تا به مرکز برسند. جایی که هر دو هویت خود را از دست می دهند. مکمل هایی که در اثر ترکیب با هم به این نقطه میانی می رسند، نقطه ای که هیچ کدام از دو فام در آن قابل تشخیص نیست، تبدیل به رنگ ثالثه می شوند، یا فام دار خنثی.

رنگ هایی که از این طریق رقیق می شوند، هم خلوص و هم درجه تیره روشنی شان تغییر می کند. رنگ کاهشی با اضافه شدن مکملش، طول موج های نوری بیشتری را جذب می کند. این اثر توسط رنگهای نور بر روی صفحه نمایشگر شبیه سازی می شود، البته با موفقیت کمتر. زرد و بنفش دارای بیشترین تضاد تیره روشن هستند، در نتیجه سلسله ای از مراحل بین آنها، هم گام تیره به روشن محسوب می شود و هم کاهش کروما.

در این سلسله می بینیم که با تیره تر شدن و خفه تر شدن زرد، بنفش خفه تر و روشن تر می شود. مجموعه ای بین نارنجی و آبی، الگوی مشابهی از درجه تیره به روشن دارد، گرچه اختلاف درجه تیره روشنی شدت کمتری دارند. سبز و قرمز تقریبا از نظر درجه تیره روشنی با هم برابرند، در نتیجه وقتی به سمت هم پیش می روند هر دو تاریک تر می شوند و در مرکز تیره ترین حالت را دارند.

تعریف رنگ ها

 

خاکستری تئوری

در مبحث تعریف رنگ ها خاکستری تئوری موضوعی است که توسط نظریه پردازان رنگ برای توصیف خصوصیات رنگ دسته سوم بی نقص به کار می رود و بدون هیچ فام قابل توصیف. خاکستری تئوری (اگر وجود داشته باشد) حاصل ترکیب هر جفت از رنگ های مکمل است. اگر بتوان خاکستری تئوری را به تصویر کشید، ترکیب میانی بنفش و زرد، قرمز و سبز و آبی و نارنجی نتیجه ای واحد می دهد. منطق بصری به ما اجازه نمی دهد تا ترکیب میانی جفت های مکمل مختلف را یکسان در نظر بگیریم. چه این مراحل را توسط رنگ نقاشی، کاغذهای رنگی، نور و یا قوه تخیل به تصویر بکشیم، هر جفت از رنگ های مکمل به سمت مرکزی می رود که از سایر جفت ها متفاوت است.

ترکیب مکمل ها

بسیاری از رنگ های جالب توجه در تعریف رنگ ها ، محصول ترکیب مکمل هایی است که برای افزایش درجه تیره روشنی به آنها سفید اضافه شده است. رنگ های روشن خنثی در لوازم و محصولات مصرفی، رنگ هایی با نام های بژ یا بادامی و غیره، ترکیب رنگ های مکملی هستند که با سفید رقیق شده اند.
دنیای طبیعی بیشتر تجربه ای فام دار است تا سیاه و سفید. برای مثال حداقل ۳۵۰ نوع طوطی وجود دارد، اما تنها ۱۷ نوع پنگوئن داریم که همه آنها سیاه و سفید ساده نیستند. گر چه گوناگونی رنگ های خالص به راحتی قابل مشاهده است (به عنوان مثال ماهی های گرمسیری، پرندگان و گل ها) رنگهای خفه بزرگترین بخش دنیای بصری ما را تشکیل می دهند.

خاکها و سنگ ها، جنگل ها، کویرها، کوهها، رودخانه ها و دریا، بیشتر محیط زیست، همگی فام هایی هستند که با مکمل خود رقیق شده اند. بر اساس گفته يوهانس ایتن «طبیعت، چنین دامنه وسیعی از رنگ های ترکیبی را با برازندگی به نمایش می گذارد» همان طور که سبزی میوه به سرخی می گراید و یا برگ ها در پاییز از سبز به قرمز درخشان تبدیل می شوند.

تن

هیچ تعریف قابل قبولی در تعریف رنگ ها برای عبارت «تن» وجود ندارد. فرهنگ لغت The Random House Dictionary of The English Language سه تعریف پیاپی (و متناقض) را پیشنهاد می کند: «رنگی خالص که توسط سیاه یا سفید رقیق شده است که ما به آن سفید آمیخته با سیاه آمیخته گفته ایم. دومین تعریف آن را «فامی که با فامی دیگر تعدیل شده است» معرفی می کند. سومین معنی «فامی که توسط خاکستری خفه شده باشد» آمده. هر تعریف به معنای تعديل فام است، اما هر کدام نوع متفاوتی از تعدیل هستند. اولی به معنای رقیق شدن از راه تغییر در درجه تیره روشنی است، دومی رقیق شدن از راه تغییر در فام و سومی رقیق شدن توسط اضافه کردن خاکستری.

نمی توان یک کلمه را همزمان به معنای تغییر در ارزش، فام و خلوص به کار برد. اگر بخواهیم از کلمه تن استفاده کنیم، احتمالا بهتر است پرکاربردترین معنای آن را بپذیریم: رنگی با خلوص کاهش یافته.

مطالب بیشتر:

دایره رنگ چیست؟

قالب پست اینستاگرام png

خرید قالب پست اینستاگرام

سفارش طراحی قالب اینستاگرام با کمترین هزینه

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *