طاق گرا کرمانشاه
عنوان اصلی نوشته طاق گرا کرمانشاه، “تاق گرا و موقعیت” است. این مقاله توسط آقای سیف الله کامبخش فرد نوشته شده است.
توضیح
در مورد کاوش و پیگردی طاق گرا کرمانشاه و پیدایش سنگفرش جاده کنار آن و بازسازی کامل، قبلا دو گزارش در مجله فرهنگ معماری شماره ۴ سال ۱۳۵۵ و نیز کتاب معبد آناهیتای کنگاور سال ۷۴ توسط نگارنده منتشر گردیده است. نوشته زیر پژوهش های مکمل و تازه ای در رابطه با اجزاء و عناصر حجاری طاق گرا کرمانشاه با تاق مشابه و ویرانی می باشد که در حفریات کنگاور از زیر خاک بیرون آمده است. نظرات ابزار شده درباره عناصر و اجزاء معماری مشابه در هر دو بنای تاریخی و قدمت، مقایسه و کاربرد تاقگرا موجبی گردید برای ارائه این مقاله و گشودن بحثی تازه و نو .
طاق گرا کرمانشاه و موقعیت
طاق گرا کرمانشاه کنار جاده کهن و تاریخی خراسان و ابریشم و مشرف به دره پاتاق، بین کرمانشاه و قصر شیرین و در چهل کیلومتری آن قرار گرفته است. گردنه پاتاق که بنای مذکور را در میان گرفته پیچ در پیچ تا پائین دره امتداد یافته است. عرصه سازه طاق گرا کرمانشاه حدودا ۱۵۸۰ متر از سطح دریا بلندتر است. سال ها پیش از این اداره راه استان کرمانشاه مسیر جاده قدیم را که از جلوی تاق گذر می کرد، تغییر داد و راه آسفالته جدیدی را دورتر از آن آماده بهره برداری نمود و اینک تاق در مسافتی بالغ بر ۱۵۰ متری در زیر جاده جدید قرار گرفته است.
کاوش باستان شناسی
قسمتی از جاده قدیم در حول و حوش طاق گرا کرمانشاه پس از حفريات باستان شناسی نگارنده از غلاف خاک بیرون آمد که بستر آن سنگفرش و کناره های آن در محل بریدگی های دره، دست اندازها و سایر عوارض غیر متعارف، با دیواره هائی از لاشه سنگ زیرسازی شده و استحکام یافته بودند. تغییر مسیر جاده اگر چه بنای تاریخی را به انزوا کشید ولی حفاظت آن را تأمین نمود. زیرا قبلا تحت تأثير و تأثر حاصل از تردد ماشین های سنگین، تاق مذکور در معرض تخریب کامل قرار داشت. دو رشته لوله نفت منطقه غرب نیز از زیر بستر تاق عبور می نمود که مشکلاتی را فراهم آورده بود که پس از جابجائی جاده، مسیر لوله ها نیز تغییر یافتند.
جاده سنگفرش
دقیقا معلوم نیست که جاده سنگفرش طاق گرا کرمانشاه در چه زمانی ساخته شده است. ولی موقعیت سوق الجیشی و روابط سیاسی و تجاری ایران در دوره ماد و هخامنشی در مسیر غرب ایران دارای سوابق زیادی است. زمانی که استودان ها و کاخ های مادی گودین تپه، نوشیجان، باباجان و نیز کتیبه بیستون و قصرهای اکباتانا ساخته می شده اند. در هر دو دوره چندین راه از ری به همدان، شوش، بین النهرین، سوریه و آسیای صغير منتهی می گردیده است. بنابراین مسیر جاده غرب ایران شاهراهی ارتباطی بوده است. همین راه ها در دوره پارت ها تبدیل به بخشی از جاده ابریشم گردید و تجارت این کالا بین شرق و غرب آغاز شد و در سدۀ هشتم میلادی به اوج خود رسید.
نگاهی بر تاریخچه راه های ارتباطی
تاریخ تقریبی افتتاح جاده ابریشم بر حسب بعضی از مدارک در موزه شهر «سی آن» مبداء جاده ابریشم سال ۱۲۱ پیش از میلاد است. ولی بطور کلی در آسیای غربی پیدایش جاده های تجاری در قرن دوازدهم پیش از میلاد ابتدا با اهلی شدن شتر آغاز گردید. سپس کاروان هائی از اعراب بین حجاز، یمن، بین النهرین و فلسطین به داد و ستد انواع صمغ و گندر و خرما و عطر پرداختند. بعدها هند و آفریقا به این راه تجاری پیوسته و انواع ادویه و عاج و پنبه را به بازارهای بین المللی می رسانیدند.
در سده هفتم پیش از میلاد باضرب سکه های طلا و نقره توسط لیدی ها، اقتصاد تجاری از طریق راه های آبی و خشکی رونق بیشتری گرفت. یونانیان شراب و روغن و ظروف سفالی را با قلع، روی، سرب و آهن مبادله کرده و گندم را از مصر با کشتی حمل می نمودند و به منظور امنیت این تجارت، ناوگانی از کشتی های جنگی را به وجود آوردند. ایران زمان هخامنشی بر این راههای آبی و خاکی تسلط یافت ضمن آنکه راه ها و جاده های بسیاری را احداث نمود و تجارت و ترانزیت کالاها را به انحصار خود در آورد.
با تسلط فرهنگ هلنیستی تجارت غله، عاج، فلزات و سایر امتعه بدست سلوکیان افتاد. پارت ها در ۱۲۰ پیش از میلاد راه تجاری ابریشم را در مدیترانه و سوریه که آخرین مرحله این جاده محسوب می شد در اختیار گرفتند و مانع رابطه مستقیم یونانیان و رومیان با چین و هند گردیدند، که این دریافت عوارض و ترانزیت تا پایان عهد پارتی دوام داشت. با توجه به سوابق فوق الذكر، این جاده دارای قدمتی بیش از آن است که تنها به راه ابریشم معروف باشد. ولی تا یافتن مدارک بیشتر می توان به یافته های موجود اکتفا نمود.
تاثیرات مخرب راه های مواصلاتی بر ساختار
در هر صورت احداث جاده و طاق گرا کرمانشاه و زیرسازی آن ها با توجه به عبور و مرور قوافل و کاروان های شتر، اسب و استر پایه گذاری شده بود که امروزه شرایط کاملا تغییر نموده است. زیرا لرزه و تکان های شدید ناشی از تردد وسائط موتوری سنگینی خارج از تحمیل و پایداری سازه های قدیم جاده سازی و ابنیه حاشیه ای می باشد. از طرفی، موقعیت توپوگرافی و شرایط جوی نامساعد و سرد گردنه پاتاق و حوادث ناشناخته و مورد هوا و دوری از مراکز شهری باعث گردیده بود تا اجزاء و عناصر حجاری تاق در گذر تاریخ بتدریج ساقط شده و رفته رفته در درون زمین های گردنه مدفون گردند.
سقف مقوس طاق گرا کرمانشاه نیز با انباشت برف و باران از هم گسیخته شده و فشار حاصل از سنگ و خاک تپه پشت آن منجر به رانش دیوارهای جانبی و سقوط حجاری ها گردیده و تپه و توده خاک جمع شده در روی تاق بستر مناسبی برای رویش درخت های کهنی از بوم منطقه در خاک های آبرفتی با شاخ و برگ های گسترده شده بود، که در تصویر سیاحان فرانسوی درخت ها قابل رویت می باشند. ساکنان کرد نشین وجه تسمیه گرا را مأخوذ از گور گبر می دانند و پاتاق را ترکیبی از پل و پله + تاق = پای تاق و یا پهلوی تاق تعریف نموده اند.
اعتقادات امروزی افراد محلی
کردهای سنجابی و قلخانی و عشایر وابسته به آنان به هنگام کوچ در کنار چشمه جوار طاق گرا کرمانشاه اطراق می نمایند و به زیارت و تکریم و بوسه بر سنگ های تاق پرداخته و دختران و زنان بر شاخه های گسترده درخت کهن بالای تاق دخیل بسته و با ادعیه و اوراد، راز گفته و نیاز خواسته اند. بقایای شمع های سوخته و نوار پارچه های رنگین گره خورده بر سر شاخه ها، تماما حامل اشارات و نیازهای درونی و پیام ها و رازهائی مکتوم و پنهان است که تا آغاز حفاری و بازسازی بنای تاق باقی مانده بودند.
گزارشات سیاحان و باستان شناسان
طاق گرا کرمانشاه فاقد سنگ نبشته است. تنها دو علامت کنده شده روی حجاری ها از دوران پارت ها، بوسیله «کلايس» ثبت و معرفی شده و نوشته مختصر یا على الله که بر عکس روی یکی از حجاری ها منقور گردیده به وضوح و روشنی کامل قابل تشخیص بوده که به صورت زیر کنده شده است که احتمالا مربوط به اهل حق می باشد.
گزارشات اوژن فلاندن و پاسکال کست، راولینسون، دو مورگان، ساره و هرتسفلد
اوژن فلاندن و پاسکال کست در ۱۸۴۰ میلادی از طاق گرا کرمانشاه بازدید نموده و از جوانب مختلف بنا نقشه هائی از موقعیت پابرجائی آن یک طرح بازسازی ارائه داده و تمام تصاویر را به همراه نقاشی (تصویر ۱) زیبائی از صورت کلی اثر و جاده کاروانرو در کتاب خود تحت عنوان با «مسافرت به ایران» چاپ نموده اند. در آن زمان و نیمه قرن نوزدهم بسیاری از حجاری های فوقانی و جانبی تاق ساقط و مدفون شده بودند. راولینسون و دو مورگان و ساره – هرتسفلد طاق گرا کرمانشاه را مورد بازدید قرار داده و مطالبی راجع به آن نوشته اند.
گزارشات هوارت و فلاندن
«هوارت» (کلمان اوار) بنای طاق گرا کرمانشاه را یادگار انجام ساختمان راه کاروانرو ذکر کرده است. فلاندن آن را توقفگاه موكب شاهی دانسته و برخی دیگر از شرق شناسان آن را پاسگاه مرزی ثبت نموده اند. «آرتور اپهام پوپ» با نقل از دیگران این تاق را معرف شيوه و سبک معماری ساسانیان در مدخل زاگرس دانسته و می گوید: «این اثر در سر حد بین النهرین و ایران به معماری مسیحی میانرودان شباهت دارد و تاریخ قطعی بنای آن را بین قرن دوم و پنجم میلادی حدس زده است».
گزارشات رومن گیرشمن و مالکوم کالج
«رومن گیرشمن» طاق گرا کرمانشاه را بنای کوچکی نوشته که طبق طرح ابنیه هتره (مدينة الحجر) ساخته شده و آن را کنار جاده بغداد به کرمانشاه ثبت نموده و با اعتقاد به اینکه تاق ملهم از معماری اشکانی می باشد. بناهای دوره ساسانی را دنباله معماری عهد پارت ها رقم زده که تا پایان قرن سوم میلادی دوام داشته است.
وی شاهد می آورد که ابنيه مركب از تخته سنگ های بزرگ مقطوع و نیک نصب شده، كما كان تا پایان قرن سوم میلادی باقی ماندند مانند قصر نیشابور که به همین وجه ساخته شده است.
مالکوم کالج نیز در رابطه با ساختار ساخت طاق گرا کرمانشاه اشاره می کند که: بناهای سنگی دوران پارت ها عموما دارای دیوار، حصار، برج و بارو بوده است. در برخی مناطق باروها را از خشت خام و آجر به ارتفاع می رسانیدند مانند نقاط کویری و جائی که سنگ وجود نداشت.
نظر مالکوم کالج درباره ساخت طاق
در مکانی که سنگ پیدا می شد دروازه ها را به صورت قوس و هلال در می آوردند. بطور کلی از سده اول میلادی معماری پارتی مجموعه ای از معماری کهن یونانی است که اجزاء و عناصر را اخذ نموده، دگرگون ساخته و به آن غنا بخشیده و با طرح قدیم و جدید شرقی آنرا در هم آمیخته است. در ابتدا پارتیان ستون را از یونانیان گرفتند و در بناها آنرا بکار بردند ولی در سده اول میلادی دیگر ستون از عوامل اصلی ساختمان محسوب نمی شده. بلکه تنها به ضرورت از آن استفاده می کردند و آن زمانی بود که ستون در جلوی تالارهای مرکزی قرار داده می شد که سقف آن با تاق قوسی و ضربی شکل می گرفت و به صورت ایران در می آمد.
این آغاز تاریخ تکوین ایران است که در معماری ایرانی سبک جدیدی پدید آورد. ابتدا یک ایوان و سپس دو ایوان که در نهایت تبدیل به بناهای سه ایرانی و چهار ایوانی گردید و این طرح در دوره اسلامی به صورت مساجد چهار ایوانی تجلی یافت.
چون خانه های پارتی با خیمه های طبیعی چادرنشینان قوم داهه واقع در استپ های شمال شرقی دریای خزر پیوستگی داشت. احتمالا ابداع ایران در معماری کاخ آشور به دست پارت ها ملهم از فضای جلوی چادرهای این قوم بوده که از یک طرف باز می شده است. چون بنیان سنگی و جدا افتاده طاق گرا کرمانشاه کالبدی وابسته به جاده بوده، تنها دارای یک محوطه و فضای ایوان مانند منفرد است که با قوس و هلال به صورت فعلی در آمده است، در حالی که ساختمان آشور، هتره، نسا هم کاخ، هم پرستشگاه و هم مجموعه ای شامل بنیانهای سیاسی بوده است.
ابعاد و اندازه عناصر معماری
ارتفاع سکوی مدخل طاق گرا کرمانشاه از سطح زمین و نقطه صفر 120 سانتی متر و ارتفاع از کف تا زیر قوس 592 سانتی متر و از زیر قوس تا زیر گیلوئی اول ۱۲۰ سانتی متر است. ارتفاع گیلوئی اول 60 سانتی متر است. سپس حجاری های گیلوئی دوم است به ارتفاع 80 سانتی متر و بالاخره بالاترین بخش حجاری ها، عبارت از کنگره ها و دندانه های مکلل است با ارتفاع معادل 92 سانتی متر که در مجموع ارتفاع تاق گرا 1116 سانتی متر است. عرض مجموعه منظر تاق در پائین ترین بخش 790 سانتی متر و عرض دهانه تاق ۴۳۰ سانتی متر و دو جرز جانبی تاق هر یک ۱۸۰ سانتی متر و عمق تاق ۳۱۰ سانتی متر است. سطوح جانبی تاق هر یک 486 سانتی متر عرض دارند.
قدمت
با توجه به سقوط عناصر حجاری فوقانی طاق گرا کرمانشاه «فلاندن کست» در ۱۸۴۰ میلادی این بنا را فاقد گیلوئی و کنگره های فوقانی ترسیم نموده اند، و طرح بازسازی مذکور را با سقف دو شیب (تصویر ۲ واقعی به مجازی) ارائه داده اند. در نتیجه باستان شناسان قرن بیستم بر اساس طرح ناقص و اشتباه بازسازی، در قدمت، کاربرد و نظرات خود دچار سهو شده اند، والله که با توجه به سوابق قوس و هلال در معماری دوران اشکانیان بخصوص در هتره و اوروک، طاق گرا کرمانشاه را بایستی در گروه و شیوه و سبک معماری خاص خود مورد ارزیابی قرار می دادند (تصوير /۲ مقایسه ها).
نمونه های قابل مقایسه
قوس و هلال پاویون قلعه ضحاک در کوهستان های میانه نیز با قوس طاق گرا کرمانشاه قابل مقایسه است (تصویر شماره /۲). سر در بنای آشور، دروازه و سر در بنای هتره و اوروک و پرستشگاه گارئوس واقع در بین النهرین. از طرف دیگر پرستشگاه خدای آفتاب در هتره (تصویر ۲ مقایسه ها) یکی از قوس های مسلم و قابل قیاس با قوس و پایه های اتکاء آن در طاق گرا کرمانشاه را نشان می دهد (تصویر شماره ۲).
نگاهی بر فنون تاق های دروه اشکانی و تاریخگذاری
در هتره و در دوره تسلط فرهنگ هلنیستی و سامی، ابتدا بخش عمده پرستشگاه با دو رشته ایوان آجری قرینه شکل گرفته بود. در ابتدای سده اول میلادی که پارت ها خود را از فرهنگ هلنیستی رها ساختند، مصالح حجاری را به جای آجر به کار گرفتند. ایوان های آجری مبدل به تالارهای تاق هلالی ششگانه شد که در دو گروه مساوی برابر هم قرار گرفتند. در هر گروه یک ایوان کوچک با یک بالاخانه را در هر جانب به بناهای اصلی پرستشگاه افزودند و سطوح صاف و صیقلی پرستشگاه را با حجارها و کنده کاری ها و ماسک های تئاتر در اطراف تاق مقوس آراستند که در تمام طول این نماکاری ها، نیم ستون های گرد و برجسته و تاق نماها، کار شده بودند.
قوس های تالار و آرامگاه های پرستشگاه آفتاب هتره و حجاریای پاکار قوس ها تمام مشابه قوس و سنگ یا کار تاقی گرا و یا بالعکس، این نوع عناصر در تاق گرا مشابه عناصر بناهای هتره می باشند که قطعات سنگ های قوس در یکدیگر قفل و بست می شده اند. حجاری های پاکتراش دو نمای جانبی (درونی و برونی) بوسیله یک جدار میانی مرکب از لاشه سنگ و ملات گچ پر شده و دو پوسته حجارها را بهم پیوسته است. ساختمان سازی با بهره گیری از دو نمای درونی و برونی و جداره لاشه سنگ و ملات گچ هم در طاق گرا کرمانشاه و هم معبد آناهیتای کنگاور و هتره از یک شیوه و مکتب معماری پیروی نموده اند. بنابراین تاریخ احداث طاق گرا کرمانشاه با قوس و هلال برابر تاق و قوس و هلال در بناهای پارتی هتره طی سده اول میلادی به انجام رسیده است (تصویر شماره /۲).
مقایسه بین عناصر و اجزاء معماری تاق گرا و تاق مشابه و ویرانی در کنگاور، نظرات ابراز شده و طرح های بازسازی
سابقه کاوش های باستان شناسی
حفریات سال ۱۳۵۴
در پایان فصل حفریات سال ۱۳۵۴ طاق گرا کرمانشاه، نویسنده این سطور یک قطعه حجاری ناشناخته و منفرد پاکار قوس، مشابه پارکار قوس تاق گرا را درست در آخرین نقطه کنج جنوب غربی دیوار ستوندار جنوبی کنگاور ضمن حفاری از زیر خاک بیرون آورد. ولی چون در آن هنگام حمام حقیقت (بنای جدید خریداری شده) هنوز تخلیه نشده بود تا کاوش با چرخشی ۹۰ درجه به بخش باختری کشیده شود، موقتا حجاری منفرد و ناشناخته تا تخریب و حذف حمام حقیقت و ادامه کاوش و پیدایش عناصر دیگری در رابطه با سنگ مذکور، کنار نهاده شد (تصویر شماره /۳).
حفریات سال ۱۳۵۷
در سال ۱۳۵۷ که آقای دکتر مسعود آذرنوش به اتفاق الكساندر وریکا مهندس مرمت کار ایتالیائی مأموریت یافتند تا کار را به استقلال ادامه دهند. سنگ پا کارقوس و عناصر حجاری شامل؛ «گیلوئی، پایه ستون، ستون و سر ستون» دو رخ گوشه یا کنج جنوب غربی دیوار ستوندار (تصویر شماره ۳۷ بازسازی) را مورد توجه قرار داده و طرح بازسازی تخیلی کاملی را در جبهه جنوبی با 12 ستون چپ و 12 ستون راست و موجود (تصویر /۳ بازسازی خیالی) به ترتیب زیر ارائه دادند:
روی هر سر ستون یک حجاری پاکار قوس را مشابه سنگ منفرد و ناشناخته فرض نموده و 12 قوس را در طرف چپ و 12 قوس را در طرف راست طرح نمودند. بدیهی است که با چنین برداشتی، دیوار شرقی با ۲۴ ستون احتمالی دارای ۲۴ قوس و دیوار غربی با ۴۸ ستون احتمالی دارای ۴۸ قوس می گردید؟ با توجه به این که در گوشه جنوب شرقی و شمال شرقی و منتهی الیه پلکان های دو طرفه جنوبی هیچگونه ستون و سر ستون دو رخ طی حفریات کامل بدست نیامده بود معذالک طرح بازسازی مذکور در آگاهی نامه شماره ۳۵ سال ۱۳۵۷ بوسیله الکساندر وریکا با ترجمه مرحوم کرامت الله افسر ارائه گردید. که دارای این عناصر فرضی بود؟
نظریه هایی بر اساس کاوش های باستان شناختی سال ۱۳۵۷
بازسازی تخیلی مذکور در طاق گرا کرمانشاه متضمن نظریه تازه و نوظهوری نیز شده بود که:
- اولا موضع نگاری مورخ یونانی، ایزیدور خارا کسی را که طی کتاب تاریخی خود تحت عنوان ؛ ایستگاه های پارت، معبد آرتمیس آنائی متیس را در سده اول میلادی در کنکوبار = کنگاور ثبت نموده زیر سئوال برده و مورد تردید قرار داده و بنا را بدون هر گونه اجزاء و عنصری قصر خسرو پرویز دانسته بود!
- ثانية معجزه نموده و با یک سنگ پاکار 24 قوس را در جبهه جنوبی باز ساخته بود؟ پنج سال پس از وی نیز آقای مسعود آذرنوش در ۱۹۸۱ میلادی مقاله ای کاملا مشابه را با تفصیل بیشتر در مجله امی باند 14 چاپ نموده است البته با این تفاوت که در بخش فوقانی و بر فراز قوس ها؛ کنگره ها و دندانه های مکلل تاق گرا را قرار داده است ولی نتیجه گیری وی نیز مشابه طراح و معمار نخستین، تبدیل معبد آرتمیس به کاخ خسرو پرویز بوده است! بدون آنکه کوچکترین اثری از عناصر معماری قصر موصوف و یا موهوم خسروی دوم (خسرو پرویز) در بالای صفه ضمن حفریات یافت شده باشد؟
حفریات سال ۱۳۶۷
یافته های نوین طاق گرا کرمانشاه در سال ۱۳۶۷ با ادامه کاوش ها، سنگ پا کارقوس دیگری (چپ) در همان گوشه جنوب غربی از زیر خاک بیرون آمد که تنها به عنوان یافته های نوین در مجله میراث فرهنگی گزارش گردید و سپس در سال ۱۳۶۹ آقای مهندس مهریار طی مقاله ای در مجله اثر ۱۸ و ۱۹ طرح بازسازی با قوس های مکرر جبهه جنوبی را ارائه و توصیف نمود.
نگارنده با توجه به یافته های جدید و معاینه و عکسبرداری از گوشه غربی در جنوبی ترین نقطه، طی همایش کنگاور که از ۱۵ تا ۱۷ شهریور ماه 77 تشکیل گردیده بود، طرح بازسازی را به صورت یک تاق الحاقی با یک قوس بشرح زیر پیشنهاد می نماید.
طرح بازسازی را به صورت یک تاق الحاقی بر اساس حفریات سال ۱۳۶۷
- در کنج و گوشه بیرونی و باختری دیوار ستون دار، در جنوبی ترین نقطه، تاقی مشابه طاق گرا کرمانشاه، بنا به شواهد معماری در ابتدای سده اول پیش از میلاد الحاق شده است، که قطعات حجاری مشابه تاق گرا چنین الحاقی را گواهی می نمایند.
- دهانه مقوس تاق، روی به جانب باختر داشته و پشت تاق به دیوار ستون دار غربی تکیه می داده است. البته با این تفاوت که کنگره ها و دندانه های مکلّل را مانند تاق گرا احتمالا فاقد بوده است.
- یک ردیف حجاری که مربوط به سکوی تاق مذکور است به طول تقریبی سه تا چهار متر در تراز سنگ پایه شرقی – غربی ممتد می باشد که تصویر آن برداشت شده است.
- علاوه بر پیدایش قرینه سنگ پا کار قوس، چندین قطعه دیگر که مربوط به یک تاق مشابه می باشد از زیر خاک آشکار گردیده است.
- حفاری در بخش غربی و بخصوص در حول و حوش جنوب آن کامل نیست و چنانچه ادامه یابد و به عمق یک چاه و گمانه آزمایشی که سنگ پایه های حجاری را در انتهای ۳ تا ۴ متری نشان می دهد برسد موضوع بهتر روشن خواهد گردید.
- تاق الحاقی در جنوبی ترین نقطه بخش غربی ایجاد گردیده است و بالاتر از آن به فاصله پنجاه متری سازه های دیگری نیز وجود دارد که از جمله ؛ یک سکو با بدنه ای نیم دایره است که بایستی در آن تأمل شود.
- طرح بازسازی حدود 96 قوس در سه جبهه شامل 24 قوس در جبهه جنوبی (طرح بازسازی موجود) و 48 قوس احتمالی در جبهه غربی و /۲۴ قوس احتمالی در جبهه شرقی، مستلزم بازیابی حدود لااقل نیمی سنگ پا کارتوس بوده است. بدیهی است که با در دست داشتن تنها یک قطعه سنگ پا کار، طرح بازسازی از واقعیت به تخیل گرائیده است.
- در طاق گرا کرمانشاه سنگ های پا کارقوس به قرینه در دو جرز جانبی تکیه گاه مناسبی برای استحکام و قفل و بست قطعات قوس ایجاد نموده اند. طرح بازسازی (ریکا – آذرنوش) در کنگاور، سنگ های پا کار فرضی را روی سر ستون هایی قرار داده که جاسازی های مثبت و منفی آنها محل قفل و بست بالشتک ها و تخته پوش های قالبی (abacus) روی سر ستون ها بوده اند. زیرا رویه و سطوح سرستون ها با برآمدگی و فرورفتگی ها به هیچ وجه تکیه گاه مناسبی برای قرار دادن پا کار قوس ها نبوده است.
کاربرد معماری
در صفحات قبل موقعیت راه های سوق الجیشی کهن، تجاری ابریشم و سوابق آن در منطقه غرب ایران از ؛ ری، همدان، کرمانشاه، پاتاق، بین النهرین، سوریه و آسیای صغیر و سواحل مدیترانه احتمالا مورد بررسی قرار گرفت. حفريات باستان شناسی سال های ۵۲ و ۵۳ در جستجوی حجاری های ساقط شده از بخش های فوقانی طاق گرا کرمانشاه در جاده و دره پاتاق سپری گردید. و یافته ها که بیش از یکصد قطعه سنگ در اشکال متفاوت بودند، به کنار تاق منتقل گردیدند تا در سال ۱۳۵۴ طی بازسازی معماری در جایگاه اصلی خود استقرار یابند.
در حفریات اطراف طاق گرا کرمانشاه، همچنین جاده سنگفرش شده که به جاده شاهی معروف بود، از حجاب خاک سر برآورد و مورد بررسی قرار گرفت. جاده مذکور به ترتیب در دوران های ماد و هخامنشیی با توجه به وجود و تراکم آثاری از این دو سلسله در منطقه غرب ایران بسیار معتبر بوده و در لشکرکشی ها مورد استفاده قرار گرفته است.
کاربرد به عنوان محلی برای افروختن مشعل و آتش مقدس
شاهان اشکانی در اواخر سده دوم (۱۲۱پ. م) با صدور ابریشم چین از مبداء شهر سیان واقع در حواشی رود زرد و گذر کاروان های این کالا از شهرهای اطراف واحه تاریم مانند؛ ختن، تورفان، کاشغر، سغد، بلخ، مرو، دامغان، قومس، ری به بین النهرین و سوریه و کشورهای یونانی و رومی، روی موافق نشان دادند و راه ترانزیت این کالا را در سرزمین های غربی به کنترل خود در آوردند که بسیار سودآور بود. ضمنا کوشش بسیاری به عمل آمد تا این تجارت با مرمت راههای قدیم و گشودن راه های جدید و هدایت آب چشمه ها و سراب ها به کناره های آن دارای رونق گردد.
ایجاد برج ها و تاق ها و افروختن مشعل و آتش مقدس بر بالای آنها معادل مکان های مذهبی، به این بناها ارزش تقدس بخشید. گشودن پاسگاه های راهداری، مرزی و ساخت و ساز جایگاه هائی برای اخذ عوارض، تأمین امنیت راه و تجارت و فراهم نمودن تسهیلات و توجه به کمبودها و رفع موانع و مشکلات، در جهت ارتباط تجاری بین شرق و غرب که در حقیقت بزرگترین روابط بازرگانی بین المللی گردید. در دوران پارت ها به وجود آمد، به نحوی که ایزیدورخارا کسی جغرافیانویس یونانی از مسافات راه و بناها و معابد و کاخ ها و سایر بنیادها در کتاب خود وقایعی را ذکر است.
بنای تاق گرا با همین هدف بنا به شواهد یاد شده در ابتدای سده اول میلادی در کنار جاده ابریشم در بلندی های گردنه پاتاق احداث گردید، و مشعل افروخته و آتش مقدسی در سقف آن همواره روشن بود تا کاروانیان شب ها از دوردست ها راه را تشخیص دهند. در کنار تاق و پای چشمه آن بیاسایند و حیوانات خود را تعليف و تیمار نمایند و چنانچه معتقدات مذهبی دارند در مقابل مشعل فروزان به نیایش و عبادت بپردازند.
نقش معبد آناهیتای کنگاور
معبد آرتمیس یا آناهیتای کنگاور نیز بنا به نوشته ایزیدور خارا کسی در سده اول میلادی و دوران پارت ها دائر بوده است. ولی معبد مذکور که در شهر بزرگ کنکوبار واقع گردیده، مجموعه ای دارای مراکز معتبر حکومتی، اداری، سیاسی و نیز بنگاه های تجاری و ضرابخانه مخصوص بوده و بدون تردید کاروان های تجاری ابریشم در این شهر دارای نمایندگی ویژه ای نیز بوده اند، و بنابراین راه ویژه، به بنای ویژه ای هم نیاز داشته است.
الحاق تاق مشابه در کنگاور
با توجه به یافته ها و شواهد معماری از قبل سنگ های پاکار قوس در گوشه جنوب غربی دیوار ستون دار کنگاور، مشابه و قابل قیاس با آنچه که در طاق گرا کرمانشاه وجود دارد و کشف این عناصر در گوشه غربی و در جنوبی ترین نقطه، نگارنده بدون هر گونه احتمال و فرض و با اطمینان می تواند اظهار نظر نماید که؛ در این نقطه تاقی مشابه تاق گرا در سده اول میلادی احداث گردیده است، و این ساخت و ساز بدون تردید بطور هم زمان در هر دو میدان انجام پذیرفته است.
تاق های مشابه مذکور هر دو با یک هدف به وجود آمده اند. بنابراین می توان پنداشت که تاق کنگاور الحاقی است، که در گوشه معبد و کنار جاده بنیاد گردیده و در سقف آن مشعلی افروخته به عنوان نشانه تاق و جاده و نیز مکانی برای نماز و نیایش کاروانیان و آسودن و تیمار و تعليف حیوانات به وجود آمده است.
برج راهنمای مسافران و کاروانیان
برج نورآباد بین فهلیان و نیشابور (منطقه محسنی) نیز در کنار شاهراه فارس قرار داشته است. سال ها پیش از این کلدیس این برج راهنمای مسافران و کاروانیان و نیایش آتش را در این اثر تشخیص داد و در طرح بازسازی آن، مشعلی را در بالای برج نورآباد افروخت. قرار دادن مشعل و آتش در بالای تاق و یا برج ها از دو دیدگاه آئینی و نشانه جاده قابل بررسی است. مشعل افروخته برای مسافر زرتشتی در انجام نیایش و نماز نقش مذهبی و آئینی را ایفا می کرده است. و با دیدگاهی دیگر برای قوافل و کاروانی که از دوردست ها با نگاه و امید بدان جایگاه نزدیک می شده، نقش راهنما را داشته است.
بعدها نیز در دوران تمدن اسلامی مناره ها، میل ها و برج ها با همین دو دیدگاه نور در جهت راهنمائی مسافران و مأذنه و آوای بانگ الله اکبر و صلوة به وجود آمدند و جای تاق ها و برج های دوران های تاریخی را در کنار مساجد و یا دورتر از آن گرفتند.
مطالب بیشتر:
کلیساهای سنگی لالی بلا در اتیوپی
شهر ماچو پیچو شهری پر از رمز و راز از دوره اینکاها
غار های آجانتا ، میراث فرهنگی کهن هند