مرد نمکی زنجان نمونه ای از مومیایی های طبیعی
عنوان اصلی نوشته مرد نمکی زنجان “گزارش مقدماتی انسان نمک زنجان” است. این مقاله توسط آقای هوشنگ ثبوتی نوشته شده است.
گزارش مقدماتی انسان نمک زنجان
بدون شک پیکره انسان (مرد نمکی زنجان) مکشوفه از معدن سنگ (حمزه لو) در زنجان از نقطه نظر موضوعیت یکی از یافته های منحصر به فرد در عالم باستان شناسی است، بنابراین انجام کاوش های علمی در محل پیدایش ضروری می نمود. در این راستا ضمن مطالعه محلی، برنامه کاوش سریعا از طریق میراث فرهنگی استان تهیه و جهت تصویب به ستاد مرکزی ارائه شد.
کاوش از تاریخ 6-11-72 آغاز شد و خوشبختانه با موفقیت بسیاری قرین بود به طوری که در سه روز اول کاوش، آثار و اشیاء ذی قیمتی از جمله پای جسد مرد نمکی زنجان، کشف گردید. از روز چهارم قرار شد دکتر میرفتاح باستان شناس سازمان کار حفاری را ادامه دهد که تا پایان سال ۷۲ کاوشی صورت نگرفت.
مقدمه
در فاصله یک کیلومتری جنوب روستای حمزه لو، مشرف به رودخانه چهرآباد، تپه ماهورهایی قرار گرفته که زیر این تپه ماهورها را معادن سنگ نمک تشکیل داده است. معدن مزبور اخیرا توسط یکی از معدنکاران فعال شده است که ضمن باطله برداری، قسمت هایی از یک نیم تنه مرد نمکی زنجان کشف شد. به دنبال این اکتشاف بلافاصله محل مزبور مورد بررسی باستان شناختی قرار گرفت و ضمن آن ملاحظه شد که این محل در دوران باستان نیز مورد استفاده و استخراج قرار میگرفته است، به طوری که تونل های متعددی در داخل معدن نمک کنده شده و اتاق هایی در صخره های نزدیک معدن تعبیه شده بود.
یکی از این تونل ها در وضعیت فعلی توسط مالک معدن ساماندهی و قابل استفاده شده است (عكس شماره ۱ و ۲) یکی از تونل های نمک که در حدود ۴۵ متر طول دارد از سمت جنوب غربی به طرف شمال شرقی در داخل لایه های نمک نقر شده است و به جهت استخراج نمک بهتر، ارتفاع آن از دهانه به طرف داخل کمتر شده است. در اواسط همین دخمه و احتمالا در یکی از شعب آن، سقف نمکی دهلیز فرو ریخته و مرد نمکی زنجان را مدفون کرده است.
عملکرد سازمان میراث فرهنگی در مورد
سازمان میراث فرهنگی به مجرد برخورد با این مسئله محل را مورد شناسایی قرار داده و با انجام کاوش های علمی ضمن کشف قسمت های دیگر از بدن مرد نمکی زنجان ، اطلاعات و مدارک ذی قیمتی از محل را کشف کرد. ذکر این نکته ضرورت دارد، که چون این پیکر در داخل نمک باقی مانده از این نقطه نظر است که مرد نمکی زنجان (Zanjan Salt Man) نامگذاری شده است.
موقعیت جغرافیایی
روستای حمزه لو بر نصف النهار ۴۷ درجه و ۵۰ دقیقه طول شرقی از مبدأ گرینویچ و ۳۷ درجه و پنج دقیقه عرض شمالی از خط استوا منطبق است. این روستا در ۶۵ کیلومتری سمت غربی شهر زنجان، بر سر راه مواصلاتی زنجان – حصار – مشمپا و در ساحل چپ آجی چای (تلخه رود) قرار گرفته و ۲ کیلومتر با جاده مزبور فاصله دارد، از نظر تقسیمات کشوری تابع دهستان غنی بیگلو از بخش مرکزی شهرستان زنجان است. روستای حمزه لو از سمت شرقی با روستاهای تازه کند و مهرآباد، از سمت جنوبی با روستای چهره آباد و از طرف غربی با حصار و از طرف شمالی به کوه های گونی داغی محدود است و نزدیک به ۲۰ خانوار را در خود جای داده است.
پیشینه تاریخی منطقه
بررسی های انجام شده و پراکندگی استقرارهای انسانی در منطقه غرب زنجان، گویای این حقیقت است که دوران آغاز نگارش و دوران تاریخی (اوایل هزاره سوم تا اوایل هزاره اول قبل از میلاد) حکایت از شکوفایی و تداوم فرهنگی در این ناحیه از فلات ایران دارد. این آثار در روستاهای ضياء آباد، آقکند، گل تپه، چایرلو، قلتوق، اوغول بیک، مهرآباد و چهرآباد و همزمانی و ارتباط دائمی آنان بیانگر فعل و انفعالات و تبادلات فرهنگی و مالأ اقتصادی ساکنان منطقه بوده است.
به عبارت دیگر منطقه مورد نظر در طول هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد در حد شکوفایی فرهنگی مورد استفاده گروههای مختلف نژاد انسانی بوده است.
بنابراین بدون شک معدن سنگ نمک روستای حمزه لو با عنایت بر گستردگی مواد معدنی و سطحی بودن و در نهایت سهل الوصول بودن آن در دوران های هزاره دوم و اول قبل از میلاد از اهمیت اقتصادی زیادی برخوردار بوده و استخراج می شده است.
توصیف عمومی
پیکر مکشوفه مرد نمکی زنجان که قسمتی از آن در باطله برداری سنگ نمک و قسمت های دیگری از آن ضمن عمليات کاوش کشف شد عبارتند از:
- 1. سر با قسمتی از ترقوه و شانه سمت چپ
- 2. استخوان ران سمت راست
- 3. قسمت وسیعی از ناحیه پشت تا کتف
- 4. قسمتی از ناحیه شکم (بدون امعاء و احشاء)
- 5. پای چپ با چکمه مربوطه
- 6. مقادیری از قطعات استخوانی بدن
- 7. ابزار و اشیاء متوفی و سایر اسناد مطالعاتي
در این گزارش قطعات سر، پای چپ با چکمه، ابزار و اشياء متوفی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
اشیاء کشف شده
چاقو:
این چاقو دارای دسته ای از استخوان شاخ بز است و طول آن ۱۱ سانتی متر است که با استفاده از دو میخ پرچ به تیغه متصل شده است. طول تیغه 8.5 سانتیمتر است، تیغه مقداری زنگ زده است (عکس شماره ۱۱ و طراحی گرافیکی شماره1) غلاف آن از جنس چرم بوده و با بندی از جنس چرم به شلوارک آویزان بوده است. طول غلاف 15.5 سانتی متر است. در عرض آن شکافی تعبیه شده که احتمالا وسیله ای شبیه گوش پاک کن یا نوعی سنجاق در آن جاسازی شده است.
چاقوی دیگری است با دسته ای از شاخ بز به رنگ زرد روشن که با استفاده از دو میخ به تیغه متصل شده است. طول دسته 9.5 سانتی متر و طول تیغه ۸ سانتی متر است.
سنجاق و گوش پاک کن:
طول این وسیله 8.5 سانتی متر و از جنس نقره است. (عکس شماره ۱۱ و طرح شماره ا) سر سنجاق به صورت قاشق کوچک و دسته آن به صورت مارپیچ ساخته شده و نوک تیز است. این وسیله هم از نظر کاربردی و هم از نظر فیزیکی با سنجاق های مکشوفه از قبور مارلیک دقیقا قابل مقایسه است (عکس شماره 12).
سنگ ساب:
این سنگ از نوع سنگ های رسوبی و قرمز رنگ است، طول آن ۱۰ و عرض آن ۵ و ضخامت 3.5 سانتی متر است. با توجه به فرم و نحوه فرسایش معلوم می شود که مدت زیادی مورد استفاده قرار گرفته است.
شلوارک:
بقایای لباس مرد نمکی زنجان را شلوارک سفید رنگی تشکیل داده است. قطر آن در قسمت کمره 35 سانتی متر، ارتفاع ۳۵ و قطر ساق ها ۲۰ سانتی متر است. تار و پود آن از جنس پشم است و در کمر طنابی از پشم دارد در منتهی الیه ساق ها یک حاشیه تزئینی تعبیه شده و نقوشی به شکل ۷ و ۸ دیده می شوند. این حاشیه از رنگ های آبی، زرد، قرمز و سفید تشکیل یافته و عرض آن ۱۵ میلی متر است (طرح شماره 3).
پارچه:
پارچه ای است به طول ۱۰ و عرض ۷ سانتی متر و جنس تار و پود آن را پشم تشکیل می دهد. تزئینات آن نوارهای موازی به رنگ قهوه ای تیره و سفید است.
پارچه دیگری است به طول ۱۰ و عرض متوسط ۳ سانتی متر که تار و پود آن پشم و منقوش است. ابتدا نواری به رنگ مشکی به عرض ۲ سانتی متر به عنوان حاشیه بافته شده و سپس دو واحد نقش موسوم به «مئاندر» دیده می شود. به فاصله یک باند مشکی از این نقش، موتیف دیگری نقش شده که خطوط موازی و متقاطع را نمایش می دهد. پهنای نقوش 3 میلی متر و رنگ آن ها نخودی و زمینه نقوش قرمز رنگ و حاشیه های جدا کننده مشکی رنگ است.
تکه پارچه دیگری است به طول ۱۲ و به عرض ۱۰ سانتی متر از جنس پشم و منقوش به نقوش هندسی است. این پارچه به دو قسمت فاقد نقش و منقوش تقسیم شده است. نقش آن ابتدا به صورت باندی به عرض ۳ میلی متر انداخته شده که مثلث های وارونه به آن متصل هستند و زیر آن ها خطوط موجی شکل به ضخامت ۵ میلی متر آن را زینت داده است. رنگ پارچه نخودی و رنگ نقوش مشکی است.
سه تکه طناب چرمی.
جمعا به طول ۱۶۹ سانتی متر و به عرض متوسط ۲ سانتی متر است.
دو تکه طناب پشمی.
به طول ۲۱ سانتی متر و به رنگ سفید که بسیار زیبا بافته شده است.
یک عدد گردو به ارتفاع ۳ سانتی متر.
استخوان مهره پشت ۲ قطعه.
استخوان زند زرین دست یک قطعه، قسمتی از فک با دندان یک قطعه و قسمتی از استخوان ترقوه.
سفال:
ظرفی سفالی همراه این جسد به دست آمد که شکسته شده و فرم کلی را ارائه نمی دهد. این تکه سفال ها نسبتأ ظریف و با تکنولوژی ساخت دستی به وجود آمده و دارای مخلوط (temper) گیاهی است و خاکستری تیره متمایل به سیاه، آن را اندود کرده و آثار داغ در بدنه قطعات کاملا مشهود است. دسته ای بر لبه تعبیه شده، بنابراین با سفال های مکشوفه از تپه حصار دامغان، تپه سیلک کاشان، تپه خوروین و اتلال دشت قزوین و محوطه های تاریخی بررسی شده در منطقه ایجرود زنجان قابل مقایسه بوده و احتمالا مربوط به اوایل هزاره اول و اواخر هزاره دوم قبل از میلاد است (عکس شماره ۱۵ و ۱۶).
پای چپ با چکمه
ضمن کاوش مرد نمکی زنجان در محل معدن، یک قطعه پای چپ همراه با چکمه کشف شد. محل پیدایش این پا و محل کشف نیم تنه نزدیک به ۴ متر فاصله دارد اما شواهد و قراین نشان می دهد که على الأصول این پا متعلق به مرد نمکی زنجان باشد. به هر صورت نظر قطعی درباره آن پس از انجام آزمایشات لازم محقق خواهد گشت. چکمه از جنس چرم به رنگ قهوه ای روشن است و پشت چرم رویه آن است. قطر چکمه در دهانه ۱۶ و محیط آن ۵۰ سانتی متر و ارتفاع ۴۸ و طول پا از طرف کف ۲۸ سانتی متر است. این کفش از چهار قسمت تشکیل شده است:
قسمت نخست ساق است و آن از بالای زانو تا روی پا در محل برجستگی انگشت بزرگ را می پوشاند. دوخت آن از پشت و از قسمت داخلی است.
قسمت دوم روی پاپوش است و آن از بالای انگشت بزرگ شروع و به شکل V تا بالای انگشت کوچک ادامه دارد.
قسمت سوم تکه ای است که به عنوان پشت پا می تواند باشد و از محل گودی کف پا شروع و به شکل U با پوشش دادن بالای پاشنه در طرف دیگر ختم می شود، طول آن ۲۲ سانتی متر و ارتفاع آن در پهن ترین قسمت ۳ سانتی متر است.
آخرین قسمت کف چکمه است، این کف با استفاده از چرم نسبتا ضخیم و در حدود ۲ میلی متر ساخته شده است. پاپوش مورد بحث بسیار زیبا و ظریف دوخته شده و از نظر حجمی یا قالبی با آناتومی پای صاحب کفش دقیقا مطابقت دارد.
تعیین قدمت
عناصر و عواملی که در وضعیت فعلی در تعیین قدمت مرد نمکی زنجان عامل تعیین کننده است و به اعتبار آنها می توان اظهارنظر کرد عبارتند از:
گوشواره ای
گوش چپ مرد نمکی زنجان مزین به گوشواره ای از جنس طلا است. با عنایت بر این که استعمال عناصر تزئینی به ویژه گوشواره در مردان بیشتر در میان اقوام و ملل باستانی فلات ایران و بین النهرین مرسوم بوده است و در نقش برجسته های آشوری (نقش آسارحادون تصویر شماره ۶) و تخت جمشید دیده می شود. در نقش برجسته های پلکان شرقی آپادانا نقوش نمایندگانی که به گوشواره مزین هستند عبارتند از: دومین گروه نمایندگان ایلامی، سومین گروه نمایندگان ارمنی، پنجمین گروه نمایندگان بابلی، گروه هشتم نمایندگان «کلیکی های، گروه نهم نمایندگان «کاپا دوکی های»، گروه سیزده نمایندگان «پارتوی» گروه چهارده نمایندگان «گندارهای» و گروه پانزده نمایندگان «بلخی».
هم چنین مجسمه های جنس مرد مکشوفه از تپه مارلیک رودبار عموما دارای گوشواره هایی از جنس طلا در گوش هستند (تصویر شماره ۲۱).
بنابراین با عنایت به گوشواره موجود این نیم تنه و قابل مقایسه بودن آن با مجسمه های مزبور ارتباط، فرهنگی و مالاً هم زمان بودن آنها را مورد تأیید قرار می دهد. مضافا بر این که به استناد بینش اسلامی، حرام بودن استعمال طلای زیورآلات در مردان به سود این نظریه است.
لباس
عنایت به لباس مرد نمکی زنجان در رابطه با تاریخ گذاری آن، که از اهمیت خاص برخوردار است. از مجموعه لباس های مورد لزوم در تن شخص مزبور تنها شلوارک وی همراه با یک کمربند اضافی کشف شده است. جنس و ارتفاع شلوارک و مطابقت آن با چکمه (پوشش تا بالای زانو) و مکمل بودن آنها در پوشش دادن کل پا چنین به نظر می رسد که لباس اصلی پایین تنه، همین دو تکه لباس بوده باشد، که این مجموعه با یک رداء کامل می شود.
به استناد نقش برجسته های مکشوفه در حوزه استحفاظی ماد غربی و مرکزی (آذربایجان، کردستان، ری) لباس رسمی اقوام ساکن در این مناطق را (در قرن هفتم، ششم قبل از میلاد) شلوارک کوتاه با تونیک نسبتا بلند (تا بالای زانو) تشکیل می داده، که بعدها این نوع لباس در سرتاسر منطقه متداول شد. نمونه های متعددی در این رابطه قابل ذکراند. از جمله لباس مردان منقوش در طشت مفرغی مکشوفه از گنجینه زیویه (قرن هشتم قبل از میلاد) و لباس مردان منقوش بر مهر استوانه ای مکشوفه از تپه سیلک کاشان (قبرستان B). کفایت بحث را در هم زمانی این نیم تنه با آثار مزبور اعلام خواهد کرد (طرح شماره ۷ و 8).
هم چنین در تأیید این نظر عنایت به لباس اقوام ساتراب نشین های هخامنشی که تصاویر آنها به کرات در حجاری های تخت جمشید و نقش رستم آمده، مآخذ متقنی می تواند باشد.
نمونه لباس های قابل مقایسه با لباس
در طرح اورنگ بران آرامگاه های هخامنشی لباس نمایندگان ایلامی (ردیف سوم)، هراتی (ردیف ۵)، ست گوشی (ردیف ۱۱)، گندارهای (ردیف ۱۲)، هندو (ردیف ۱۳)، بابلی (ردیف ۱۶)، آشوری (ردیف ۱۷)، لودیه ای (ردیف ۲۲)، ایونی (ردیف ۲۳)، یونانی (ردیف ۲۶)، را شلوارک و رداء تشکیل داده که با لباس پیکر مکشوفه مطابقت دارد (طرح شماره ۹).
آرایش موی
آرایش مو، ریش و سبیل مرد نمکی زنجان با اقوام هزاره اول قبل از میلاد مناطق مزبور مطابقت دارد. زیرا ما میدانیم که ریش و موی سربلند و سبیل متصل به ریش از مشخصات چهره مردان در هزاره اول قبل از میلاد است و این نوع آرایش در اکثر نقوش برجسته های مکشوفه در اقصی نقاط ایران دیده می شود. چهره مردان در نقش برجسته بیستون بدون استثناء با ریش و موی سر بلند نشان داده شده اند (طرح شماره ۱۰ و ۱۱).
همچنین نقش برجسته های آشوری گویای این واقعیت اند که در پایان قرن هشتم قبل از میلاد چهره مردان با ریش و موی سربلند بوده است (طرح شماره ۶).
این نظر در مطالعه تصاویر منقوش در تالار صد ستون «اورنگ بران» نیز به طور یقین مورد تأیید قرار می گیرد. در این تصاویر به استثنای نماینده مصری (ردیف ۱۰)، لیبیایی (ردیف ۲۶)، حبشی (ردیف ۲۷) آرایش کلیه نمایندگانی که در حمل تخت شاهی شرکت کرده اند، دارای ریش و موی سربلند بوده و لذا با آرایش سر پیکر مکشوفه قابل مقایسه است (طرح شماره ۱۲).
یافته های سفالی
یافته های مهم دیگر مربوط به تکه سفال هایی است که همراه با مرد نمکی زنجان جمع آوری شده اند. این سفال ها که به نوع داغدار معروف هستند که در اکثریت نزدیک به اتفاق فرهنگ های متعلق به اواخر هزاره دوم قبل از میلاد تا نیمه اول هزاره اول قبل از میلاد دیده شده و مورد شناسایی دقیق قرار گرفته اند. این سفال ها با تکنولوژی ساخت دستی شکل گرفته و نسبتا ظریف هستند. نقوش آنها را خطوط موازی داغدار تشکیل داده و لذا با ظروف سفالی مکشوفه از تپه حصار دامغان (لایه II) تپه سیلک کاشان (لایه گورستانB) تپه سگزآباد دشت قزوین و اکثریت محوطه های تاریخی متعلق به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد در منطقه قابل مقایسه است. بنابراین سفال ها از اسناد متقن تعیین قدمت جسد می تواند باشد.
به استناد آنچه که در رابطه با تاریخ گذاری بیان شد می توان قدمت مرد نمکی زنجان را متعلق به اواخر نیمه اول هزاره اول قبل از میلاد تخمین زد (قرن هشتم قبل از میلاد).
ملیت
پس از روشن شدن قدمت، بررسی این مرد نمکی زنجان از نظر قوميت ضرورت پیدا می کند. از منابع و مراجعی که در مطالعه این باب تعیین کننده است، منابع تصویری اشیاء و آثار همزمان با این داده باستان شناسی است. از این میان تصاویر منقوش بر روی مهر استوانه ای مکشوفه از سیلک کاشان، تصویر هیاکل طشت مکشوفه از زیویه، تصاویر نقش برجسته بیستون، تصاویر منقوش بر بالای آرامگاه های هخامنشی در نقش رستم و تخت جمشید، تصاویر مربوط به رژه باج پردازان در پلكان شرقی تالار آپادانا و تصاویر موسوم به «اورنگ بران» سردرهای تالار صد ستون، از جمله شاخص این آثار به شمار می روند.
در مباحث مربوط به لباس و تعیین قدمت، تصاویر طشت زیویه و مهر سیلک مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفت و صحت هم زمانی آنها به اثبات رسید و لذا ذکر مجدد آن در این قسمت ضرورت ندارد. بنابراین تنها به مطالعه و مقایسه تصویر هیاکل دوران هخامنشی به عنوان مرجع معتبر و متقن اکتفا می شود.
ارزیابی ملیت با استنهاد تصاویر و حجاری ها
از جمله تصاویر حجاری های تخت جمشید، نقش «اورنگ بران» تالار صد ستون یا تالار تخت است. در این نقش نمایندهای ۲۸ قوم ساکن در حوزه استحفاظی حکومت هخامنشی تخت شاهی را حمل می کنند. توضیح ملیت همه اشخاص مزبور از حوصله این بحث خارج بوده و به جهت ارتباط با موضوع تنها به بررسی سه تصویر اکتفا می شود.
پوشش های نمایندگان سه قوم از اقوام ۲۸ گانه منقوش در این تالار با چکمه مکشوفه قابل مقایسه است که عبارتند از: نماینده ردیف سوم از چپ به راست در قسمت بالا (ذیل شماره ۶) و نماینده ردیف دوم از چپ به راست در قسمت میانی (ذیل شماره 12) از تصاویر سمت شرقی تالار و تصویر سوم در ردیف پایین از سمت غربی تالار (ذیل شماره ۲۳).
ملیت تصویر ذیل شماره ۶
این نماینده، قبای بلند بدون کمر پوشیده و این قبا تا زانو را می پوشاند و ردای چین داری بر دوش افکنده و چکمه ای به بلندی ساق در پا دارد. هویت این نماینده به درستی معلوم نیست اما هرتسفلد و اشمیت این نماینده را آشوری و گرولد والزر آن را نماینده یک قوم دشتی غربی می دانند.
ملیت تصویر با شماره ۱۲
لباس، کفش و حالت بدن این نماینده دقیقا با نماینده ملیت شماره ۶ قابل مقایسه است و در مطالعات انجام شده هویت این نماینده نیز به طور مطمئن معین نشده است. اما خویشاوند بودن این نماینده با تصویر شماره ۶ قطعیت دارد. با عنایت بر این که این نقش با نقوش بالای آرامگاه ها شباهت داشته و آنها به «لودیایی» و «ایونیه ای» منتسب اند، به همین مناسبت نقش این نماینده را هرتسفلد لودیه ای و اشمیت ایونیه ای دانسته اند.
ملیت تصویر ذیل شماره ۲۳
لباس این نماینده، تن پوش کوتاه و کمرداری است که تا بالای زانو رسیده و ردایی با بند بر پشت آویزان است، پاپوش این نقش را چکمه ای تشکیل داده که نوک آن به طرف بالا خم شده است. هویت این پیکر نیز به طور دقیق معلوم نشده زیرا از نظر ریخت شناسی این نقش با هیچ یک از پیکرهای نقوش آرامگاه ها مطابقت ندارد. به هر حال این نماینده از نظر هرتسفلد «داهه ای» و از نظر اشمیت «سکایی» است.
آیا اثر سکایی بوده است؟
بنابر آنچه که بیان شد لباس مرد نمکی زنجان با لباس اقوام سکایی «شلوارک، چکمه، رداء» قابل مقایسه است. این فرضیه با پیشینه تاریخی اقوام سکایی نیز مطابقت دارد، زیرا اقوام مزبور همزمان با حرکت آریایی ها به فلات ایران، در قسمت هایی از آن مستقر شده و با جنگ و غارت زندگی میکردند (قرن نهم – هشتم قبل از میلاد). در کتب تاریخی مورخینی همچون استرابون، ارسطو، بطلمیوس و هردوت اطلاعات نسبتأ جامعی از این قوم را ارائه داده اند. اقوام سکایی به جهت گستردگی قلمرو جغرافیایی شان اسامی مختلفی را همانند «سکه» و سیت، ساک، ساس، اسکوت یافته اند. این قوم (سکاها) در حدود قرن هشتم قبل از میلاد با تاخت و تاز در ماد و آسیای صغیر از آنها باج نیز می گرفتند. به استناد قول هرودت عاقبت هوخشتره فرمانروای آنها را همراه با سردارانشان در یک مهمانی به قتل رساند.
هم چنین در کتیبه بیستون (ستون ۵ بند ۴) آمده است «داریوش شاه گوید: با لشگرم به مملکت سکاها رفتم در سکائیه……………….. دجله…………… از دریا…………… کشتی ها گذشتم به سکاها رسیدم و قسمتی را دستگیر کردم و آن را مقید نزد من آوردند و کشتم «سکون خا» نامی را دستگیر کردم به کس دیگر چنانکه اراده من بود ریاست دادم؛ آنگاه ایالت از آن من شد.
دلایل فرض سکایی بودن
با عنایت بر آنچه که بیان شد پیش فرضیه ای مبنی بر اینکه مرد نمکی زنجان متعلق به یکی از بزرگان سکایی باشد، مطرح و دلایل زیر اقامه می شود:
- 1. لباس، گوشواره طلایی، تجهیزات همراه جسد، تیپولوژی عمومی گویای این واقعیت است که ایشان نه تنها کارگر معدن نمی تواند باشد بلکه صاحب منسب و یا نماینده رسمی هیئت حاکمه در معدن بوده است.
- 2. عنصر نمک در دوران باستان از مواد با ارزش بوده به طوری که ابزار و وسیله ای برای داد و ستد به شمار می رفته است. بنابر این بهره برداری از معادن نمک به جهت ماهیت اقتصادی آن مورد توجه بوده و کنترل میزان استخراج حضور نماینده حکومت را در معدن ضروری می ساخته است.
- قدمت مرد نمکی زنجان (قرن هشتم قبل از میلاد) با پراکندگی اقوام سکایی در منطقه و باجگیری آنها از مردم بومی با فرضیه مزبور مطابقت می نماید.
- 4. لباس پیکر مکشوفه شامل شلوارک، چکمه، رداء و کمربند با لباس شناخته شده اقوام سکایی قابل مقایسه است.
- 5. وجود گوشواره طلایی در یک گوش و مجهز بودن مرد نمکی زنجان به کارد دسته استخوانی اشاراتی است تا آنرا با جسد مکشوفه از آرامگاه سکایی چرتوملیک در روسیه همزمان بدانیم.
- علاوه بر آرایش صورت و ریش، رنگ موی سر جسد مکشوفه قهوهای نسبتا روشن است و از این نظر با موی سرهای مومیایی شده سکایی مکشوفه از پازیریک قابل مقایسه است.