سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند
عنوان اصلی نوشته سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند ، “معرفی سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند” است. این مقاله توسط آقای رجبعلی لباف خانیکی نوشته شده است.
معرفی سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند
تاریخ خراسان پیش از اسلام برخلاف صفحات غرب و جنوب غرب ایران سخت مبهم و نامشخص است. این ابهام را باید در دو عامل عمده جستجو کرد؛
- نخست عنایت مورخان یونانی و ارمنی و یهود به نواحی غرب و جنوب غرب ایران به لحاظ لشگرکشی ها و تنش های سیاسی آن صفحات در گذشته.
- دوم فقر فعالیت های منسجم باستان شناسی در خراسان.
خوشبختانه فعالیت های باستان شناسی سال های اخیر در خراسان که عمدتا بررسی و شناسایی آثار تاریخی آن استان را شامل می شود، بهره های زیادی عاید کرده و تا حدودی توانسته است غبار ابهام را از گذشته خراسان بزداید و با تشخیص و ثبت بیش از هزار محوطه باستانی بر روی نقشه خراسان حداقل معلوم دارد که آن سرزمین پهناور از دیر زمان همواره برای زیست مساعد و مورد توجه اقوام بوده است. مجموعه سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند گویاترین شاخص و دلیل بر این مدعاست که از گذشته های دور تا عصر حاضر یادمان رهگذران را در قالب نقش و کتیبه بر سینه دارد.
جغرافیا و محیط پیرامون
سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند در ۲۹ کیلومتری جنوب شرقی بیرجند متکی بر کوه «چل بغياج»در سمت غربی روستای کوچ و کناره دره «کوچ نوفرست» که خراسان را به کرمان و جنوب ایران ارتباط می دهد، واقع شده است. کوه چل بغياج از نوع سنگ های میکای متورق است در حالی که صخره لاخ مزار از نوع سنگ های «سرپانتین» بوده و از حيث شکل و رنگ با زمینه اطراف متفاوت است.
رویه سنگ مورد استفاده برای سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند در ابعاد حدود 4.5×5.5 متر دارای پوششی لعاب گونه و یشمی رنگ است که با اشیاء نوک تیز به راحتی خط بر می دارد. اما ناهمواری سطح سنگ اجازه ایجاد طراحی های بزرگ به نگارگر نداده است. به همین دلیل نقش ها و کتیبه ها در ابعاد کم بر سنگ نقش بسته اند. ریز بودن نقوش و کتیبه ها که حتی از فاصله نزدیک هم به خوبی قابل رؤیت نیستند، این پرسش را به ذهن می آورد که آیا نگاره ها صرفا به خاطر تبرک و تیمن بر سنگ نگاشته شده اند؟ که اگر چنین باشد نیازی به نمایش آن ها به سبک نمایش صحنه فتوحات، و تاجگذاری ها و ایجاد رعب و هراس در بیننده بر سر راه ها و گذرگاه ها نبوده است.
سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند فراوانند و بر هر نقطه ای از سنگ که صاف و مستعد بوده کتیبه ای با نقشی نگاشته شده است و بسیار اتفاق افتاده است که نگاره های دوران متأخر، نقش ها یا کتیبه های، دوران گذشته را محو یا مخدوش کرده است. به خصوص در سطوح تحتانی سنگ نگاره ها بر اثر کشیدن خط و سایش هایی که ایجاد شده محو و ناخوانا شده اند.
طبقه بندی نقوش
در طبقه بندی نقوش سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند در حال حاضر ما توانسته ایم ۳۰۸ موضوع را بر رویه سنگ تشخیص دهیم و پس از مطالعه و بررسی دقیق و کنجکاوانه آن ها را به لحاظ موضوع در گروه های متفاوت طبقه بندی کنیم:
گروه های نقوش
- کتیبه، ۱۲۸ مورد شامل خط تصویری (احتمالی) ۴ مورد، خط پهلوی (اشکانی و ساسانی) ۸۱ مورد، عربی ۳۵ مورد و فارسی ۸ مورد.
- نقوش انسانی ۲۲ مورد شامل تصاویر انسان کامل، تک چهره ها و جزئیاتی بازمانده از تصویر انسان ها.
- نقوش حیوانی ۳۳ مورد مرکب از ۵ مورد نقش شیر، ۲ مورد نقش قوچ، ۶ مورد نقش بز کوهی، یک مورد نقش گاو و تصویر اعضای به جای مانده از نقش کامل حيوانات، شامل: ۲ مورد دست حیوان شکاف سم، یک مورد پا و دم شیر، یک مورد یال شیر و نقش پرندگان از قبیل طاووس چهار مورد، کبوتر ۲ مورد و پرندگان ناشناخته ۴ مورد.
- نقوش گیاهی ۲۲ مورد شامل ۲۰ مورد درخت راست شاخه از نوع سفیدار و در مورد درخت شاخه انبوه از نوع چنار و عناب.
- علائم و نشانه ها که مشتمل هستند براثر دست ۴ مورد، خورشید ۵ مورد، هلال ماه یک مورد، ستاره یک مورد، چلیپای شکسته ۷ مورد، علامتی معروف به رمز حیات ۱۰ مورد، نیزه سه شاخ ۴ مورد، جدول شطرنجی به نشانه دام یا کشتزار یاسپر ۵ مورد، حیوان اسطوره ای معروف به «خر سه پا (۶) ۲ مورد، نقش خانه یا چادر ۲ مورد و آلات موسیقی ۲ مورد و نقش مار ۲ مورد.
سبک نقوش
کارگران سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند در آفرینش نقش ها از شیوه «استلیزه» یا غیر واقع گرایانه تبعیت کرده اند. در روش استليزه نگارگر با کشیدن چند خط ساده، شکل منظور نظرش را بر سنگ کشیده است. مثلا در ترسیم شکل یک انسان به جای سر، یک دایره یا بیضی کشیده، تنه را با یک خط عمود نشان داده و برای ترسیم دست ها و پاها خطوط مایل به طرفین تنه، الحاق کرده است. اما در روش واقعگرایانه نگارگر سعی کرده است حتی الامکان جزئیات بدن، زینت آلات و حتی حالات روحی صاحب نقش را به تصویر بکشد.
از جمله در تصویر یک شیر که واقعگرایانه بر سنگ نقش بسته جزئیات بدن شیر و هیبت آن حیوان به خوبی نشان داده شده و با ترسیم آن در حالت حمله با دهان باز و نشان دادن دندان های نیش، بر سبعیت و درنده خویی او تأکید شده است. در آفرینش نقش ها روی هم رفته نقش حیوانات و به خصوص نقش شیرها با دقت و ظرافت بیشتری همراهند.
سمبل ها و علامت ها در جای جای روی سنگ به چشم می آیند که آنها نیز با دقت ترسیم شده اند.
مفاهیم نقش ها و ماهیت
مفاهیم نقش های سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند و ماهیت دقیق آن ها هنوز بر ما مشخص نشده است اما حالات ظاهری نقش ها و جایگاه اسطوره ای علائم ما را قادر می سازد اظهار نظر کنیم که نقش ها و علائم بدون منظور و تفننی بر سنگ نگاشته نشده، بلکه غرض نگارگر از ترسیم هر نقش و علامت بیان مفهومی خاص و بیشتر ایدئولوژیک داشته است. زیرا اکثر علائم و برخی نقش ها در ریشه یابی، خاستگاه و جایگاه معنوی و ایدئولوژیکی دارند. مثل خورشید، هلال ماه، ستاره، چلیپا و رمز حیات و خرسه پا در علائم، و نقش انسانی شبیه الهه نیلوفر آبی در فندوقستان، افغانستان و نقش انسان نیایشگری شبیه نقش منسوب به سیاوش در نقاشی های «پنجکنت» و دیگر نقش های حیوان و گیاه که هر کدام اگر ریشه یابی شوند، راه به وادی معنا می برند.
سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند شاید از جمله استثناهایی باشد که نمایه ایدئولوژی از آغاز تا عصر حاضر بوده است. کتیبه های عربی و فارسی نیز اکثرا با ذکر هستند یا دعا یا منقبت اهل بیت علیهم السلام. در تاریخگذاری دقیق برخی از نقش ها به خصوص شخصیت ها، شاید محتوای کتیبه ها بتواند کمک کند و در رابطه با قدمت کتیبه ها هم ماهیت و مضمون آنها خود بیانگر دوره تاریخی آنها محسوب می شود اما برای تعیین قدمت بسیاری از موضوعات نگاشته شده بر رویه لاخ مزار، ناچاریم از روش مقایسه ای بهره جوئیم که مسلما عاری از خطا نخواهد بود.
نمونه های قابل مقایسه
یکی از موارد جالب و قابل مقایسه با سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند دیوار نگاره های «غار هزار سم» در سمنگان افغانستان است. غار هزار سم را یک هیئت باستان شناسی ایتالیایی به سرپرستی ادیتا کاستالدی بررسی کرد و گزارش قسمتی از آن در مجله «ایست اند وست» به سال ۱۹۵۳ میلادی به چاپ رسید و در سال ۱۳۴۵ شمسی قسمت های دیگری از گزارش به فارسی ترجمه و در شماره های ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ مجله آريانا چاپ شد.
سنگ نگاره های غار هزار سم
بسیاری از نقش های استلیزه که بر دیوار غار هزار سم دیده و بررسی شده به سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند شباهت دارد. مثلا نقش انسان ها، درخت ها، بزهای کوهی، کوه ها و جدول های شطرنجی و دست ها. دلچسب ترین موتیف ها را کاستالدى شکل آدم های استلیزه یا به قول او «انسان های صنوبری» دانسته است که ترکیبی از یک خط عمودی و خطوط متقارن مایل به طرفین است. وی با عنایت به نمونه های همسان در اسپانیا قدمت آن ها را متعلق به دوران میان سنگی می داند. در لاخ مزار هم شواهد نشان می دهند که این گونه نقش ها از همه کهن تر بوده و دیگر نقوش بعدها بر روی آنها حک شده اند.
برخی از شکل های شطرنجی هزار سم را که در لاخ مزار نیز همانند دارند، سپر یا زره دانسته اند و با توجه به مانند آنها با نگاره های اسپانیا و ایتالیا آنها را به عصر مفرغ قدیم منسوب کرده اند. طبق یک نظر جامعه شناسانه که کامون ازنار ابراز داشته، در عصر نوسنگی اجتماع نسبت به فرد اهمیت بیشتری داشته است. بر این اساس با استفاده از این نظریه نقش های درخت مانند وارونه، در هزار سم گروهی از انسان ها دانسته شده اند. به این معنی که هر یک از دو شاخه متقارن مقابل همدیگر، انسانی پنداشته شده و اگر این نظریه درست باشد ما در میان نگاره های لاخ مزار با گروه هایی از انسان ها سر و کار داریم که اتفاقا در یک مورد هم متداخل شده و بنابر نظریه بالا احتمالا آشتی با اتحادی صورت گرفته است.
نقش دست ها
قدمت نقش دست ها اگر چه در نقاشی های غارهای اروپا، به دوران فرهنگی «ماگدالینن» (حدود ۱۶۰۰۰ سال پیش از میلاد) برمی گردد و در نقاشی های غار هزار سم به عنوان اولین کوشش آدمی در فن رسامی نامبرده شده است. با این وجود با توجه به حضور نقش ها و علائم نسبتا شناخته شده دیگر در میان آن ها، نباید پیشینه آن ها را قدیم تر از دوران نوسنگی دانست و آن ها را باید به همراه دیگر علائم مجاور، یک حرف یا یک علامت در تشکل یک عبارت یا به تعبیری خط تصویری به حساب آورد. کما اینکه کاستالدی هم آن را علامتی در الفبای قدیمی دانسته است.
کتیبه احتمالی خط تصویری
علائمی که به همراه نقش دست در سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند تشکیل یک کتیبه احتمالی خط تصویری داده اند، عبارتند از: دو مار که در مجاور هم حلقه زده و سرها را در مقابل هم برافراشته اند. سه علامت رمز حیات، یک چلیپای شکسته و یک شاخه درخت یا سنبله گندم و کتیبه احتمالی دیگر، ترکیبی است از یک دست، یک هلال ماه، یک رمز حیات و یک چلیپای شکسته.
دو کتیبه احتمالی خط تصویری دیگر هم بر سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند موجود است. آن ها که در داخل محدوده ای شبیه سر آدمی محصورند عبارتند از: علامت رمز حیات، حیوان افسانه ای. احتمالا «خرسه پا» شکل چادر یا خانه، چلیپای شکسته، دو دایره و یک مستطیل با نقطه ای در میان. البته ادعای اینکه این مجموعه ها خط تصویری است، اغراق آمیز به نظر می رسد ولی در غیر این صورت این پرسش را می توان طرح کرد که اگر خط تصویری نیستند پس چه مفهومی می توانند داشته باشند؟
نقوش حیوانی
نقش بز کوهی بر روی سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند می تواند از جمله نقوشی باشد که در دوران پیش از تاریخ رواج فراوان داشته و تقریبا در تمامی مراکز فرهنگی آن دوران حضور مستمر داشته است. انبوه کتیبه ها، واقعیات دوران تاریخی را بر رویه لاخ مزار بازگو می کنند و نقوش حیوانی و انسانی که تقریبا واقع گرایانه حک شده اند، براساس شواهد مربوط به دوران تاریخی می باشند. از جمله نقش شیرها که بسیار زیبا و ماهرانه کشیده شده اند با توجه به مشابهت آنها با نقش شیرها در نگارگری و مجسمه سازی دوران اشکانی و ساسانی، می توانند به آن دوران تعلق داشته باشند.نیزه سه شاخ که در دوران اشکانی نماد رایجی است و بر روی بدن یکی از شیرها کشیده شده است، انتساب آن نقش را به دوران اشکانی مدلل می سازد.
نقوش انسانی اشکانی
با توجه به شواهد، حداقل دو تن چهره حک شده در سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند را می توان به دوران اشکانی نسبت داد. البته حضور اشکانیان در این خطه در سنگ نگاره های «کال جنگال» بیرجند به اثبات رسیده و آخرین یافته های ما در سنوات اخیر در خراسان که سنگ نگاره ها و کتیبه های پهلوی اشکانی در «تنگل استاد» بیرجند بود بر این حضور تأکید مجدد دارد.
فرهنگ و هنر ساسانی
به استناد کتیبه هایی که تا به حال خوانده شده اند، سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند در زمان ساسانیان مورد توجه و شاید تقدیس بوده است و علاوه بر این بسیاری از نقش ها رنگ و بو و سبک و سیاق هنری دوران ساسانی را دارند. از موارد جالب توجه وجود نقشی در میان نگاره های لاخ مزار است که با استناد به شواهد و مدارک می توان انتساب آن را به عصر قباد ساسانی ممکن دانست.
در این نقش مرد و زنی در پهلوی هم به تصویر کشیده شده اند. مرد تاجی بر سر دارد و زن ملبس به پوشاکی همانند پوشاک زنان ساسانی است. نوار مواجی که از تاج و کمر مرد در اهتراز [؟] است و هیبتی که نگارگر برای مرد تجسم کرده حکایت از این دارد که آن شخصیت می تواند یک سلطان باشد و با توجه به همانندی نقش آن شخصیت در لاخ مزار با نقش قباد ساسانی بر روی یک نگین می توان حدس زد که تصویر سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند نیز متعلق به قباد می باشد.
حدس ما وقتی به یقین نزدیک می شود که در تاریخ می خوانیم، قباد مدتی در آن سامان یا اسیر هپتالیان بوده و یا پناهنده ای به دربار آنان که پس از شکست فيروز حاشیه شرقی و از جمله بیرجند را در تصرف خود داشته و دختر «آخشنواره» پادشاه هپتالیان را که نوه فیروز نیز بود به قباد به زنی دادند. آیا صحنه ای که در لاخ مزار به همراه یک آلت موسیقی شبیه تار ثبت شده است می تواند همان مجلس بزم و عروسی قباد باشد؟
انتساب به قرن 5 و 6 میلادی
اگر این صحنه در سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند را همان مجلس بزم بدانیم، قدمت آن به اواخر قرن پنجم میلادی می رسد. علاوه بر نقش قوچ ها که انتساب آنها به دوران ساسانیان ممکن است، تصاویر دیگری بر صخره لاخ مزار حک شده اند که به نحو شگفت آوری با نقاشی های دیواری پنجکنت در سمرقند شباهت دارند و احتمال انتساب آن ها به دوران هپتالی ها در قرون پنجم و ششم میلادی نزدیک به یقین است.
تصاویر انسانی لاخ مزار که شباهت به نقوش پنجکنت دارند تک چهره هایی هستند که یا در حال نیایش نشان داده شده اند یا در حال تفکر و جذبه و یا در حال شکار و جنگ یا مغلوب و تیر خورده و یا غرق در تزیینات. به هر حال نحوه نمایش چهره ها و تزئینات، از قبیل گوشواره، گردنبند، و تزیینات سر و نحوه کشیدن تیر از چله کمان و نهایتا با نقاشی های پنجکنت شباهت بسیار دارند. بدیهی است که قرائت تمامی کتیبه ها نکته های فراوانی را در این خصوص روشن خواهند کرد.
بر اساس متون تاریخی و از جمله فتوح البلدان، قهستان تا سال ۲۹ هجری و مقارن با فتح قهستان، تحت سلطه هپتالیان بوده. بنابراین حتی در اوائل اسلام هم باید در آن سامان شاهد هنر هپتالی ها باشیم و شاید به همین دلیل است که قسمتی از پوشاک یک تصویر که در لاخ مزار باقی مانده، موتیف های هنری قابل مقایسه با نقوش دیواری ای ها در «بالالیک تپه» (Balalik-tepe) ازبکستان و تزئینات یک ظرف سفالی یافت شده در مرو متعلق به قرن هفتم میلادی است.
آثار دوران اسلامی
گذشته از آن و نقش چند پرنده شبیه طاووس که بر بسیاری از آثار دوران اسلامی نیز نقش بسته اند، عمده آثار فرهنگی دوران اسلامی، منحصر است به کتیبه های عربی و فارسی. زیباترین و شاید نخستین کتیبه ها، نوشته ای است. به خط کوفی متعلق به اوایل اسلام با مضمون «لااله الاالله محمد رسول الله كتب محمد بن محمد». بعد از آن در دوره های مختلف کتیبه های متعددی بر روی سنگ نوشته شده که متأسفانه در بعضی موارد در سال های اخیر به طور ناشیانه و به صورت نازیبا بر روی نقش ها و کتیبه های پهلوی حک شده و آن ها را مخدوش و محو کرده است.
حفاظت
مسلما ادامه تحقیقات و قرائت کتیبه های سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند، حرف های تازه ای را به دنبال خواهد داشت که در مقاله ای کوتاه قابل ذکر نیست. اما بررسی هایی که تا به حال پیرامون سنگ نگاره های لاخ مزار بیرجند انجام گرفته حاکی از ارزش و اهمیت فراوان آن از استثنایی بوده است.
به همین دلیل ما در آذرماه سال ۱۳۷۲ ضمن انجام سومین فصل بررسی آثار تاریخی بیرجند، با به کارگیری امکانات ناچیز و خودیاری افراد گروه، توفیق یافتیم با نصب حفاظ و سقف، سنگ نگاره را که سخت آسیب پذیر بود، از گزند باران و یخبندان و خدشه رهگذران در امان بداریم و گزیده ای از نقش ها و کتیبه ها را که به علت کوچکی بر روی سنگ به چشم نمی آیند، عینا ترسیم و در داخل قابی تعبیه شده در مجاورت آثار نصب کنیم تا خيل مشتاقان که از دور و نزدیک به آنجا می آیند بی نصیب نمانند و شاهد تجلی فرهنگ دیرپای ایران زمین در آن خطه باشند.
نمیدونم این مطلب رو خود نویسنده متن گذاشته یا کپی شده؛ ولی اگر این پیام رو میبینید خواستم ازتون برای تمام زحماتی که کشیدید تشکر کنم. 🙏🌹
ممنون از حسن لطف شما،
در ابتدای مقاله نوشته شده که مقاله توسط آقای رجبعلی لباف خانیکی نوشته شده و ما فقط در وب منتشر کردیم.
سلام.اولا درتما مطالب مربوط،به سنگ نگاره لاخ مزار کوچ ،کلمه کوچ را نویسنده انداخته وبجای آن همواره وبارها نوشته اند سنگ نگاره لاخ مزار بیرجند،در صورتی که مثل روز روشن است که این سنگ نگاره مربوط به روستای کوچ بیرجند ویا کوچ نهارجان قبل از انقلاب است ودر کوچ چهل بقیاج هم واقع نیست بلکه در خودکوهی است که در کنار خانه های روستای کوچ واقع شده وبه کوه قلعه کوچ ،معروف است وکوه بقیاچ تق بیان ۶ کیلومتر بالاتر از روستای کوچ واقع شده است وبه نظر بنده گویا نویسنده ،تعمد داشته نام کوچ را حذف وبجای آن بیرجند را ذکر کند.ازسوی دیگر درسایت خراشاد هم نوشته اند سنگاره لاخ مزار دروستای خراشاد واقع شده است واین هم ضایع کردن حق مردم کوچ است وهم چنیندر سایت نوفرست هم سنگواره های لاخ مزار کوچ را به نوعی به خودنسبت داده اند والبته نام کوچ را آورده اند که باز منصفانه تر است.دوم این لاخ مزاردر هنگام گذر بی بی زینب خاتون از مسیردامنه کوه باقران ودرخت بنه بجد وبعد روستای محمودآباد وبعد کوچ وبعد هم روستای فریزمرغ واستانست،یک شب محل بی توجه بی بی زینب خاتون بوده است وشب بعد هم بی د. جوار روستای فریزمرغ خ ایده است که هم لاخ مزار کوچ وهم لاخ مزار فریز مرغ بخاطر خوابیدن بی بی زینب خاتون مزار معروف شده است وحدود ۱۲۰۰ سال است که مردم این دو روستا این دو محل مقدس شمرده وان را زیارت می کرده اند واز آن برای مریضهای خودشان طلب می نموده اند وعلت نام لاخ مزار کوچ هم همین مطلب است که به واسطه خوابیدن بیبیدر پلی لاخ مزار ،مردم آنرا زیارتگاه قرار داده اند.این مطلب مقدس،شمردن این لاخ مزار رامامردم کوچ به وضوح در پدران ومادران ما دیده ایم ولمس کرده این واز دوازده قرن پیش این لاخ مزار مزاربوده وزیارت گاهوالبته این لاخ مزا. هم در اثر باد وباران ویخ بندان در صد ساله اخیر تخریب شده است وهم توسط افرادی که در خوار آن خانه می،ساخته اند وبرای اینکه بت وانندزمین بیشت ی برای ساخت خانه فراهم کنند بارها قسمت هایی از د طرف لاخ را شکسته وتخریب نموده اند تا زاهرا ازدل کوه بزنند وعلاوه برهمهداینها خاک نرمی که از زیر سنگواره های لاخ مزار برای،شستن ظروف چرب استفاده میشده است هم مقداری از لاخ را تراشیده اند. به هر حال امید وارم نویسندگان عنایت کنند وحق ضایع شده اهالی کوچ را در نوشتارخودبه صاحب حق برگردانند.مزارلاخ مزار ودرخت بنه که به درخت مشکل گشا در کنار روستای کوچ نهارجان یا کوچ باقران معروفاست هردو در نظر اجدادمان کوچیها بسیار مقدس ومحترم بوده است وهر دورا قدم گاه خ اهر امام رضا می دانند که در ف یه کابین یا کاهیندفن است وبه مبارکهی معروف است.
سلام،
ممنون از اینکه مطلب را کامل خواندید و نظرات خود را در رابطه با این نوشته با ما در میان گذاشتید.
در ایتدای این مطلب قید شده است که ” این مقاله توسط آقای رجبعلی لباف خانیکی نوشته شده است.” و ما صرفا آن را در فضای وب منتشر کرده ایم؛
بدین ترتیب نویسنده اصلی مقاله می بایست -در صورت نیاز- اقدام به انتشار اصلاحیات در رابطه با آن نماید.
با تشکر،
سلام، من تعدادی زیادی از این سنگها دارم