خصوصیات و محتوای دانش دیداری
خصوصیات و محتوای دانش دیداری عنوان نوشته ای است که به مباحث اصلی نگرش در هنرمندان می پردازد. چه می بینی؟ این پرسش ساده در برگیرندهی طیف وسیعی از پردازش، کنش، کارکرد و رفتارهایی است برای مشاهده کردن، دریافتن، پاییدن، رصد کردن، کشف کردن، شناختن، تجسم کردن، بررسی کردن، خواندن و نگاه کردن. همهی این مفاهیم چند پهلو هستند: از تشخیص یک شیء ساده تا به کارگیری نمادها و نشانه ها و زبان در تجسم، و از تفکر قیاسی تا تفکر استقرایی، تعداد سوالاتی که از پرسش ساده چه می بینی؟ مستفاد می شود بیانگر خصوصیات و مضامین دانش دیداری است.
این پیچیدگی به روشهای مختلفی بازتاب دارد و تلاش می شود تا با استفاده از توضیح، تحلیل و تفسیر، ماهیت تجربهی دیداری را آشکار نموده و به روشی برای آموزش آن به عموم مردم که هم سازندگان و هم گیرندگان پیامهای دیداری هستند، دست یافت. به عبارت دیگر به آنها دانش دیداری آموخت.
خصوصیات و محتوای دانش دیداری در اولین تجربهی آموزشی
در بحث خصوصیات و محتوای دانش دیداری اولین تجربهی آموزشی کودک از طریق آگاهی لمسی حاصل میشود. البته او علاوه بر این دانش «دستی» از حواس دیگر نیز مانند بوییدن، شنیدن و چشیدن برای شناخت بهتر محیط استفاده می کند. این حواس توسط تصاویر حاصل از حس بینایی تقویت شده و جایگزین می شوند. حس بینایی یعنی توانایی شناختن و درک کردن دیداری نیروهای محیطی و هیجانی. ما تقریبا از اولین برخوردمان با جهان برای سر و سامان دادن به نیازها، لذات، اولویتها و ترسهایمان به آنچه میبینیم یا آنچه می خواهیم ببینیم، متکی هستیم.
البته در بحث خصوصیات و محتوای دانش دیداری این توصیفات دربارهی حس بینایی تنها یک اشاره است و به هیچ وجه اهمیت و کاربرد آن را در زندگی ما بازگو نمی کند. اما ما حس بینایی را می پذیریم بدون این که بدانیم می توان آن را بهبود بخشید و یا توسعه داد. آن را تنها به صورت یک فرایند سادهی مشاهده می نگریم بدون این که آن را در یک ابزار غیر قابل مقایسهی ارتباطات انسانی بسط دهیم. ما دیدن را همان گونه که آن را تجربه می کنیم می پذیریم؛ بدون هیچ تلاشی.
این فرایند برای یک فرد بینا مستلزم صرف کمترین انرژی است؛ و مکانیزم فیزیولوژی آن در سیستم عصبی انسان به صورت خودکار است. این که ما می توانیم با صرف کمترین انرژی به چنین میزان متنابهی اطلاعات به روش های مختلف و در سطوح متعدد دست یابیم، تعجب زیادی در ما نمی انگیزد. تمام این فرایند طبیعی و ساده به نظر می رسد و این گونه تصور میشود که برای دیدن و تجسم نباید کار خاصی انجام داد و باید آن را صرفا به صورت یک عملکرد طبیعی در نظر گرفت.
به سوی یک فرهنگ دیداری
در بحث خصوصیات و محتوای دانش دیداری کالب گاتگنوا (Caleb Gategno (1911-1988)) در کتاب به سوی یک فرهنگ دیداری دربارهی حس باصره چنین می نویسد:
«بینایی، با این که همه آن را به صورت طبیعی استفاده می کنند، هنوز تمدن خود را ایجاد نکرده است. بینایی سریع انجام می شود، جامع است، همزمان هم تحلیلی است و هم مصنوعی، عملکرد آن به نیروی کمی نیاز دارد. بلافاصله انجام می شود؛ به سرعت نور. این باعث می شود تا مغز ما در کسری از ثانیه با میزان عظیمی اطلاعات برخورد نموده و در خود ذخیره کند.»
توصیف گاتکنو نشانگر غنای عجیب توانایی دیداری ماست. و خواننده را ناگزیر می کند تا نتیجه گیری او را بپذیرد: «بینایی مرزها را بلافاصله می گشاید؛ بینایی توانایی است.»
نشان دادن تمایل انسان به اطلاعات دیداری در رفتار او کار مشکلی نیست. ما به دلایل مختلف به دنبال قرینه های دیداری برای دانش خود هستیم؛ که مهمترین آنها بیواسطگی این اطلاعات و قرابت آنها با تجربیات واقعی است.
تمایل انسان به اطلاعات دیداری
در بحث خصوصیات و محتوای دانش دیداری زمانی که سفینهی فضایی آپولو ۱۱ به سطح ماه فرود آمد و فضانوردان اولین قدمها را در سطح ماه برداشتند، چه تعداد از مردم بیشماری که در تمام دنیا نظاره گر این واقعه ی صفحه آرایی شده بر صفحهی تلویزیون بودند حاضر بودند به جای دیدن آن، پخش زنده و لحظه به لحظه آن را از رادیو بشنوند و یا گزارش شیوای این ماموریت فضایی را در نشریه بخوانند؟
این رخداد تاریخی تنها نمونهی کوچکی از تمایل انسان به اطلاعات دیداری است. در این رابطه مثال فراوان است: عکسی که همراه نامهی یکی از بستگان از راه دور می رسد؛ ماکت سه بعدی یک ساختمان جدید. چرا ما این همه به دنبال قراین دیداری هستیم؟ زیرا دیدن یک تجربهی بی واسطه است و استفاده از داده های دیداری در توصیف اطلاعات، نزدیکترین گزارشی است که ما از ماهیت واقعی یک موضوع ارائه می دهیم. شبکه های تلویزیونی مطابق با تمایل مردم نسبت به اطلاعات دیداری عمل می کنند.
زمانی که ارتباط دیداری مستقیم با فضانوردان آپولو ۱۱ ممکن نبود، این شبکه ها از نوعی شبیه سازی دیداری در کنار گزارش کلامی خود استفاده می کردند. این گزینه ها انتخاب را راحت می کند. نه تنها در ماموریت های فضایی، بلکه در مسافرت و جهانگردی، در مهمانی، و یا در تحقیقات علمی، خواه برای حفظ حافظهی دیداری و خواه برای اثبات یک موضوع علمی، همهی ما اصطلاحا اهل ایالت میسوری خواهیم بود و می گوییم: «نشانم بده.»