تپه باستانی حسنلو
کاوش های باستان شناسی تپه باستانی حسنلو در دره سولدوز آذربایجان اهمیت بسیزایی در شناخت تاریخ ایران دارد. این محوطه که در آن که جام طلای حسنلو یافت شد، روزنه ای را در پیش از تاریخ شمال غرب ایران، به ویژه اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد گشود. شناخته شده ترین و ثرومند ترین دوره ها تا آنجایی که حفاری شده دوره IV است، با سفال خاکستری همراه با انواع گوناگون سیاه و قرمز مشخص شده است.
سفال خاکستری حسنلو
در تپه باستانی حسنلو انواع سفال سیاه بسیار نازك و شکننده، در یک هوای کاهش یافته داغدار و پخته شده اند. لبه شکسته بعضی از تکه سفال ها نشان می دهد که آن ها گاهی از اوقات برای دومین بار در یک هوای کاهش یافته پخته شده اند تا رنگ سیاه دلخواه سطح سفال فراهم آید. بدنه ظرف گاهی خیاره ای شکم دار بوده یا ممکن است با شیارهایی تزیین شده باشند. دسته ها غالبا بلندتر از لبه ظرف بالا برده شده اند و مانند لیوان های آبجو خوری امروزی باریکه ای برای انگشت شصت دارند.
سفال ظریف سیاه تپه باستانی حسنلو چون نوعی از ظروف کاخ، در دژ مورد استفاده قرار می گرفت و بدون شک در تقلید از ظروف فلزی ساخته می شد. این نوع سفال تنها در ساختمان ها پیدا شده، و از قبرها بدست نیامده است.
سفال خاکستری در قبرهای تپه باستانی حسنلو
سفال خاکستری تا خاکستری سیاه تپه باستانی حسنلو که در قبرهای این دوره پیدا شده بسیار ضخیم تر ازسفال سیاه بوده و از یک خمیر خشن تری ساخته شده است. یک قبر حد متوسط در منطقه قبرستان شامل مجموعه ای از کاسه های کوچک، یک خمره انباری بزرگ و یک ظرف با لوله بلند برای مایعات است.
کوزه های لوله دار
یکی از این کوزه های لوله دار تپه باستانی حسنلو بر روی سه پایه ای که به همان وضعیت پیدا شده است، نشان می دهیم. پایه های سه پایه سفالی به شکل سم های شکاف دار گاو هستند. در مثال دیگری، آن ها مانند کفش با پنجه های به بالا برگشته شکل گرفته اند. در هر یک از قبرهای حفاری شده و به همان ترتیب در هر یک از قسمت های مسکونی یک کوزه لوله دار بدست آمد. به طور روشنی این کوزه ها تنها به عنوان هدایای تدفینی به کار نمی رفتند بلکه برای مقاصد عملی نیز مورد استفاده قرار می گرفتند، زیرا به خوبی می توان از آنها مایعات را ريخت.
ظروف ته دکمه ای
مرحله قدیم تری از سفال خاکستری تپه باستانی حسنلو، ظروف ته دکمه ای متعلق به دوران V، بر دوران سفال خاکستری دوران IV پیشی جسته است. در این مرحله به جای ظروف لوله دار، ساغرهایی (مانند تصویر) با آخرین آشامیدنی برای مرده درون قبرها گذارده می شدند. آن ها با خمره های انباری کوچک و کاسه ها و نیز، چون در قبرهای جدید تری با یک چهارم یا نیمی از بز یا گوسفندی همراه می شدند.
در تپه باستانی حسنلو سفال خاکستری روشن این دوره هم در رنگ و هم در شکل ساغری خود با سفال نواحی مرکزی ایران مربوط است. یعنی سفالی که با سفال سیلک، گیان و خوروین (قبرستانی نزدیک تهران)، مشابه است. در ضمن شکل های سفال نخودی رنگ منقوش که با آن ها همراه بوده و ته کوچکی دارند، تمامی لایه های فرهنگی دوران V در حسنلو را با لایه های فرهنگی در بین النهرین شمالی -که به حدود سال های۱۰۰۰ – ۱۲۰۰ پیش از میلاد تاریخ گذاری شده اند- مربوط می سازد.
این دوران دورانی است که در طول آن هوري ها یک عامل نژادی مسلط بوده اند. با این حال، سفال منقوش در دوره V کمیاب بوده و به صورت بقایایی از لايه پیشین ظاهر می شوند که درآن این نوع سفال صفت مشخصه بوده و سفال خاکستری به طور کامل غایب است.
نتایج آزمایش های تاریخ گذاری برای سفال های ته دکمه ای
این مقایسه سفال تاریخ لایه ها را در تپه باستانی حسنلو، که اکنون آزمایشات رادیو کربن صحت بیشتری را به آن ها داده است، به طور تقریبی نشان می دهد. زمان سفال ته دکمه ای دوران V با چهار نمونه داده شده است که ترتیب تاریخ آن ها به شرح زیر است:
1. سال 122± 1217پیش از میلاد.
2. سال 45 ± 1016 پیش از میلاد
با یک تاریخ میانگین در حدود سال ۱۱۱۹ پیش از میلاد است.
نتایج آزمایش های تاریخ گذاری برای سفال های خاکستری
برای دوره سفال خاکستری تپه باستانی حسنلو هشت نمونه آزمایش شده است. در این آزمایش به طور عمده قطعاتی از تیرهای چوبی و ستون هایی از چوب درخت تبریزی که از بنا ها بدست آمده بودند به کار رفته اند. بنا بر این، تاريخ های بدست آمده می بایستی زمان بریدن چوب و بنای ساختمان ها را تعیین نماید. این تاريخ ها از سال 51±1033 پیش از میلاد تا سال 55±950 پیش از میلاد با یک میانگین سال20±1001 پیش از میلاد ترتيب يافته است. تا این زمان تنها دو نمونه از موادی که ممکن است همزمان با ویرانی در تلقی گردند آزمایش شده اند:
1. برای نمونه ای از انگور (بنا بر این آتش سوزی در ماه شهریور یا مهر سال اتفاق افتاده است)، تاریخی برابر سال 69±912 پیش از میلاد تعیین شد.
2. برای یک نمونه از گندم سوخته، زمانی برابر سال 69± ۸۱۱ پیش از میلاد بدست آمد. در این زمینه نمونه های بیشتری باید آزمایش شوند.
اما مدارك به دست آمده از کاوش های باستان شناسی دایسون و همکارانش در تپه باستانی حسنلو، تاریخ میانگینی برابر سال 49± ۸۶۲ پیش از میلاد را برای زمان کلی ویرانی دژ آماده می سازد. تاریخی که به طور مهمی از نظر محاسبه با تاریخ ساختمان آن متفاوت است. همچنین تاریخی در اواخر قرن نهم به وسيله مقایسه کارهای هنری بدست آمده از بناهای سوخته در حسنلو با آثار مکشوف در جاهای دیگر آزمایشات بالا را تایید می کند.
نشانه هایی از نفوذ فرهنگی از مرکز ایران
شرح سفال این دو دوره نشانه ای از موقعیت های تاریخی منطقه ای را که تپه باستانی حسنلو به آن تعلق دارد فراهم می کند. در حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد با پایان سفال نخودی منقوش و ظهور ناگهانی سفال خاکستری ته دکمه ای خلاء عمده ای وجود دارد. از اواخر هزاره دوم تا اوایل هزاره اول پیش از میلاد هيچ خلایی در پیشرفت سفال خاکستری وجود ندارد. گر چه شکل های جدید احتمالا نفوذ های جدید را منعکس می کنند. کوزه لوله دار – که ظرف بزرگی است- جایگزین ساغرهای دوران قدیم تر می گردد.
گذشته از آن، گویا کوزه لوله دار در سیلک V زودتر از که تپه باستانی حسنلو مورد استفاده قرار گرفته بوده است. این موضوع احتمالا نفوذی را از مرکز ایران در محل فوق نشان می دهد. اشياء غير سفالی بدست آمده از که تپه باستانی حسنلو همچنین نشان می دهند که در قرن نهم پیش از میلاد نفوذ آشوری به مقدار زیادی محسوس بوده است.
ظروف سفالی از حسنلو، قرن دهم تا نهم بیش از میلاد، به استثنای پارچ که متعلق به قرن دوازدهم تا دهم پیش از میلاد است. ظرف لوله دار خاکستری بر روی سه پایه ای که همراه با آن پیدا شده است. پایه ها به صورت سه گاو هستند. بلندی سه پایه 24 سانتیمتر و قطر لبه بالایی آن ۱۷ سانتیمتر، بلندي خود ظرف ۱۹ سانتیمتر، قطر دهانه 13.8 سانتیمتر. پارچ بلند ته دکمه ای داغدار به رنگ خاکستری مایل به زرد. بلندی 15.7 سانتیمتر، قطر دهانه 12.2 سانتیمتر. موزه دانشگاه فيلادلفيا. پایین: دیزی با ظرفی مانند لیوان های آبجو خوری امروزی از نوع ظروف سیاهی که از کاخ بدست آمده اند و به ظروفه سیاه کاخ معروف هستند. بلندی 7.5 سانتیمتر موزه هنر متروپولیتن، نیویورک.
احتمال حضور مانایی ها
گزارش های نظامی و مدارک اداری آشوری متعلق به قرن نهم نشان می دهند که منطقه تپه باستانی حسنلو (از دریاچه اورمیه و پیرامون آن در آذربایجان جنوبی تا کوه های کردستان) «ماننایی» خوانده می شد. بنابر این، به طور تجربی حسنلوی IV را، با سفال خاکستری مشخص آن که به قرن های دهم و نهم پیش از میلاد تاریخ گذاری شده است، ماننایی نامیده شده است.با این فرض که در همان هنگام پاره ای از ماننایی های دوره فوق از اعقاب هوری ها با مردمی منسوب از هزاره دوم بوده اند. چنین فرضیه ای به وسيله نام محل ها و نام های شخصی ماننایی ها که در وقایع سالانه آشوری ها و اورارتویی ها ثبت شده است، پشتیبانی می گردد.
در ضمن این احتمال را در نظر گرفته شده است که عوامل دیگر نژادی مانند هند و اروپایی نیز امکان داشته در این زمان وارد سرزمین ماننایی (تپه باستانی حسنلو) شده باشند. در شمال و شمال غرب، ماننایی ها همسایه اورارتویی ها بودند. اورارتویی ها مردمی بودند که مرکزشان پیرامون سال ۸۰۰ پیش از میلاد در ساحل دریاچه وان ترکیه واقع شده بود. در غرب ماننایی ها آشوری ها بودند که به وسیله کوه های زاگرس از آن ها جدا می شدند. در جنوب شرقی، مادها آغاز به اشغال جلگه همدان کردند و در قرن هفتم به عنوان یک نیروی سوم هم مرز ماننایی قد بر افراشتند.
نخستین شواهد تاریخی از مانایی ها ماننایي ها
نخستین شواهد تاریخی از مانایی ها ماننایي ها نخست درگزارش های پادشاه آشوری شلمنسر سوم (824-858 پیش از میلاد Shalmaneser III)یاد شده اند. شلمنسر سوم در شرق و غرب به عنوان امنیت بخشیدن به مرزهای خود و گردآوری غنیمت به درون سرزمین های همسایه یورش هایی می برد. در زمان گسترش اورارتو تحت فرمانروایی سلطان منوآ (۷۸۱- ۸۱۰ پیش از میلاد) ماننایی ها همچنین در کتیبه های اورارتویی نام برده شده اند و آن به طور تقریب زمان ویرانی دژ دوره IV در تپه باستانی حسنلو است.
بناهای درون دژ
تپه باستانی حسنلو -جایی که نام باستانی آن را نمی دانیم- یکی از شهرهای کوچک این منطقه بوده و با یک دژ مرتفع احاطه شده بوده است. درون دژ، که به وسیله دیوار دفاعی نیرومندی از خشت خام بر پی های سنگی محصور شده بود، احتمالا مراکز مذهبی شهر را در بر می گرفت و جای سکونت ارباب یا رئیس محلی بوده است (شکل ۹۹). خانه های پراکنده بیرون شهر، به وسیله صنعتگران، احتمالا سوداگران و کشاورزان مسکونی بوده است، و قبرستان که متعلق به شهر بود حفاظی نداشت. به هنگام جنگ ساکنان به داخل دژ می گریختند.
دیوارهای دژ تپه باستانی حسنلو احتمالا در حدود 9 متر بلندی و بیش از سه متر کلفتی داشته اند. در هر 30 متر یک برج دفاعی وجود داشت. میان هر دو برج به طور برابر یک جفت جرز جا داده شده بود که دیوار خشتی را تقویت می کرد. این نوع دیوار دفاعی بسیار شبیه به دیوارهای اورارتویی است. دروازه اصلی در سمت غربی دژ قرار داشت، اما تا کنون حفاری نشده است.
درون دیوارهای دژ تپه باستانی حسنلو سه ساختمان عمده از زیر خاك بيرون آورده شده است که دو تای آن ها در ربع جنوب غربی و دیگری در بخش شمال غربی قرار دارند. هر سه ساختمان در یک نقشه مشترك کلی سهیم هستند. این نقشه شامل یک ایوان ورودی متصل به یک اطاق پذیرایی باریک و بلندی است که در پشت آن تالار ستونداری قرار دارد.
تالار ستوندار
ایوان با تالار ستوندار تپه باستانی حسنلو در مجاورت راه پله ای است که به طبقه بالا می رود. تالار ستوندار در هر دو سوی خود با اطاق های انباری در میان گرفته شده است. این تالارها ممکن است الگوی تالارهای ستوندار جدیدتر دوره هخامنشی باشند که تنها ته ستون ها برجای مانده اند. هر کدام از ته ستون ها تخته سنگی است که در زیر پوشش گلی، پی ستونی که شکل گرد اصلی ستون چوبی است را در خود حفظ می کند. قطعات سوخته ستون ها نشان می دهند که آن ها از چوب درخت تبریزی بوده اند. تالار های ستوندار هر سه ساختمان با تیر، قطعاتی از الوار، ورقه های کوچک چوبی (توفال)، پوشش گلی و احتمالا نی مسقف شده بوده اند.
در ساختمان های اول و دوم سطح راست گوشه کوچکی از سنگفرش با یک آبروی عمیق گودال مانند احتمالی را پیشنهاد می کند که شاید قسمت بازی در سقف به منظور تهويه هوا وجود داشته است. از طرفی دیگر این سطوح سنگ فرش همچنین ممکن است به منظور پاره ای مراسم مذهبی یا مقاصد عملی تر مورد استفاده قرار می گرفته اند. دور تا دور دیوارها با سکو پوشانیده شده، و در ساختمان اول سه اجاق وجود داشته است.
ساختمان اول
ساختمان اول تپه باستانی حسنلو متشکل از دو بال شرقی و غربی، در طول حیاط بازی قرار دارد. بال شرقی دارای ایوانی است که به یک اطاق بزرگ چهار گوشه راه دارد. در دیوار ورودی این اطاق یک سنگ صاف سکویی را تشکیل می دهد که در اينجا سکوهای بلند تختگاه های آشوری را به یاد می آورند و ممکن است فرض نمود که در اینجا نیز یک اطاق پذیرایی منظور شده بوده است. راه های ورودی دو بال این ساختمان که همانند راه های ورودی ساختمان های دوم و سوم رو به حیاط هستند، در طرز قرار گرفتن ایوان و تالار پذیرایی پشت آن هر دو موازی با نمای بنا، یادآور قسمت جلوی کاخ های شمال سوریه است که آشوری ها آنرا بیت حلانی(Bit Hilani) می نامیدند. وابستگی این نقشه ساختمانی با تالار ستوندار تپه باستانی حسنلو محلی جالب توجه است.
ساختمان دوم
ساختمان دوم تپه باستانی حسنلو به طور تجربی به عنوان یک معبد تلقی گردیده است. چنان تعیین هویتی به وسیله یک سکوی سنگی در مرکز ایوان ورودی، پاره ای از اشیاء کوچکی که در این ساختمان پیدا شدند، و شواهد مصیبت بار یعنی در حدود چهل اسکلت پیشنهاد گرديده است. بیشتر اسکلت ها زنان بسیار جوانی بوده اند، که ظاهرا درست درون راه ورودی به تالار ستونداری که به آن پناه برده بودند کشته شده اند. در اطاق های انباری دو سوی تالار ستوندار در هر سه ساختمان، ظرف های سفالی بزرگ و قیف های سفالی وجود داشتند. این ظرف ها احتمالا برای شراب بوده اند. انگورهای شراب له شده در میان بقایای گیاهی تشخیص داده شده است.
شواهد تجارت با خلیج فارس و اقیانوس اطلس
میان ساختمان های اول و دوم تپه باستانی حسنلو، یک بنای دو اطاقه قرار دارد که به وسيله حفار « خانه مهره» نامیده شده است. از درون این اتاق مقدار بسیار زیادی مهره از خمیر سفید (ماده سفید رنگ)، عقیق سلیمانی و صدف های دریائی بدست آمد. بسیاری از صدف ها از منطقه خلیج فارس و اقیانوس اطلس آورده شده بودند که تجارت با جنوب را نشان می دهد. بَزَک دان های استخوانی شکسته مزین با طرح دایره های کنده و کاسه های پایه دار شکسته از سنگ بازالت خاکستری نیز در این محل پیدا شدند.
در میان این اشياء تپه باستانی حسنلو، قطعه کوچکی از یک چنبره طلایی بدست آمد که نقش یک موجود بالدار آشوری را بر روی خود داشت. این موتیف اشاره به رابطه بنای کوچک فوق با تأسیسات مذهبی در حسنلو می نماید. در یک بنای تک اطاقی نزدیک آن، که به وسیله حفار خانه جنوبی خوانده شده است، یک اجاق و شمار زیادی از کاسه های سفالی کوچک خاکستری مایل به قهوه ای با ته نوکدار پیدا شدند. این ظرف ها نیز ممکن است مورد استفاده مذهبی داشته اند.
اطاق های طبقه دوم
اطاق های مورد بحث در طبقه هم کف ممکن است که مهمترین اطاق ها در تپه باستانی حسنلو نبوده اند. در طبقه دوم، بر بالای اطاق های پیرامون تالار ستوندار که به وسیله: راه پله، قسمتی از دیوار فرو ریخته به بلندی شش متر، اشیاء پراکنده در بالای بقایای تیرها و پوشش سوخته سقف شناخته می شود، مهمترین اطاق ها قرار داشته اند.
به هر صورت، یک اطاق مهم در طبقه دوم می بایستی در گوشه جنوب شرقی ساختمان اول یعنی بر بالای اطاق کوچک زباله بوده باشد. زیرا سه سرباز و جام طلای حسنلو درون این محل پر از کاسه های کم عمق سیاه شکسته و استخوان های گوسفند و بز افتاده بودند. همچنین در یک شیوه مشابه توده ای از اشیاء به انضمام یک پایه مفرغی منقوش و یک ساغر از نقره و الکتروم (آلیاژی مرکب از سه قسمت طلا و یک قسمت نقره) از بالای در ورودی به پشت ایوان بال غربی ساختمان افتاده بودند.
ساغر نقره ای
ساغر نقره ای تپه باستانی حسنلو از داخل و خارج در یک تکه از پارچه ای پیچیده شده بود که می توان آثار به جامانده از بافت آن را بر روی قسمت های فاسد شده سطح ظرف مشاهده کرد. ساده ترین توضیح این است که پارچه فوق برای حفظ ساغر از تیرگی که دراثر اکسیده شدن اتفاق می افتد بکار رفته بود. از آنجایی که چرم این منظور را بهتر از پارچه عملی می سازد، پیشنهاد دیگر شاید این باشد که ساغر در بسته ای از تاراج برای بیرون بردن از ساختمان آماده شده بود. شکل ساغر نقره ای تپه باستانی حسنلو یاد آور جام با بدنه مقعر از مارلیک، ظرف های بدست آمده از لرستان، و همچنین ساغرهای بلند از حفریات گرجستان است. با وجود این، تزیین آن منحصر به فرد است.
نقوش ساغر نقره ای
چهار نوار برجسته سطح ساغر نقره ای تپه باستانی حسنلو را به 5 زمینه استوانه ای تقسیم می کنند. از میان آن ها ردیف های بالایی و پایینی باریکترین بوده و تزیینی مرکب از نخل خرما دارند جاهایی از ظرف که با الكتروم پوشیده شده است به خوبی حفظ گرديده، و می توان مسیرهای متفاوتی از هاشور را مشاهده کرد. این هاشور کاری حالت محکم پیچیده شده نخ را بازگو می کند.
پهن ترین زمینه، صحنه پیروزی پس از نبرد را نشان می دهد. در زیر، نزاعی از جانوران و احتمالا یک صحنه شکار وجود دارد. یکی از زمینه ها خالی رها شده است. جالب توجه ترین آن ها صحنه پیروزی است. ارابه ران به مسیری که او اسب های او را هدایت می کند می نگرد، و در آن حال کمانداری، با کمان کشیده که احتمالا نقش اصلی صحنه است، فرد خلع سلاح شده ای را می یابد که به دنبال ارابه در حرکت است. این شخص به وسيله سرباز مسلحی که اسب بی سواری را هدایت می کند، تعقیب می شود. دومین سرباز مسلح آخرین فرد این گروه را تشکیل می دهد. دومین دشمن درحالت دراز کشیده میان بدنه ارابه و چرخ ظاهر می گردد، که به حالت التماس یک دست را بالا برده است.
شباهت ساغر نقره ای با آثار هنری آشوری
تنظيم حرکت دسته جمعی این پیروزی ردیف های به طور موزون مرتب شده بر روی ساغر نقره ای تپه باستانی حسنلو، سبک آشوری را منعکس می نماید که صحنه های جنگ را بیان می کنند. به ویژه صحنه هایی که به وسیله هنرمندان آشورنصیرپال دوم(Ashurnasirpal II) (۸5۹ تا ۸۸۳ پیش از میلاد) خلق گردیده اند. چندین ویژگی در ارابه روی ساغر می توانند با نقوش برجسته آشوری مشابه باشند که عبارتند از: بدنه سنگین ارابه با تیردان های متقاطع که بر پهلوی آن متصل شده؛ شکل و تناسب چرخ و حتی سر پرنده ای که تیر ارابه به آن پایان می پذیرد. این حقیقت که بدنه ارابه در این جا مستقیما بر روی محور چرخ ها قرار دارد و نه در جلوی آن، ممکن است به خاطر جستجوی هنرمند برای تقارن ایجاد باشد.
تفاوت های ساغر نقره ای با آثار هنری آشوری
در نقوش برجسته شکار آشور نصیر پال دوم، گاه گاهی پادشاه را که با تیر و کمان به طرف عقب تیراندازی می کند نشان داده اند. این عمل در ارابه ای بدون فنر که به سرعت در حرکت است، قابل توجه است. در نقوش برجسته جنگ، پادشاه آشوری هیچ گاه در این حالت نشان داده نشده است. احتمالا به این علت که چنان نمایشی بی حرمتی به حس واقعیت گرایی آشور بوده است. در نقوش برجسته آشوری برای دشمن که یک دست را به حالت التماس بلند کرده و همچنین برای دشمنی که بر روی چرخ ارابه آویزان شده است می توان مشابهی یافت. اما نه برای زندانی که به آرامی در پشت ارابه حرکت نموده. در ساغر تپه باستانی حسنلو، نقش در مقایسه با اسرای مشابه در نقوش برجسته آشوری در شیوه محترمانه تری ارائه شده است.
این که آیا نمایش روی ساغر نقره تپه باستانی حسنلو با منظور بوده یا تصادفی، موضوعی است که در اینجا نمی توان درباره آن تصمیم گرفت. این شرح یکی از چندین موردی است که ساغر تپه باستانی حسنلو را از الگوهای آشوری متمایز می سازند. در برابر مو و ریش مجعد آشوری ها، مشخص ترین ویژگی نقوش ساغر حسنلو ریش و موی صافی است که با تاج با نواری بسته شده است ( بجز ارابه ران که کلاهخود نوك تیزی را به سر نهاده است).
ویژگی های دیگر نقوش ساغر تپه باستانی حسنلو عبارتند از پیشانی کوتاه عقب رفته، بینی های به طور زیادی برآمده، چشم های گرد بزرگ و تزیبن زیاد لباس ها. طرح جزییات بدن جانوران به وسیله یک ردیف منحنی های متحدالمرکز مشخص شده است. مانند منحنی هایی که پاره ای از مفصل های نقوش روی جام طلا را نشان می دهند. بقیه بدن جانوران در این جا با هاشورهایی در ردیف های نامنظم نمایش داده شده است.
شباهت ساغر نقره ای با جام طلا
علی رغم اغراق ناپخته در این ظرف، تزیین بدن جانوران یادآور بدن حیوانات روی جام طلای تپه باستانی حسنلو است. گذشته از آن در هر دو جام و ساغر می توان گویایی شدید و مشابهی ملاحظه کرد. اگرچه ساغر به دوره ای تعلق دارد که دویست سال جدید تر بوده و با نفوذ آشوری در طرح و تر کیب درهم آمیخته است، اما طراوت نقوش، که گیراترین نشان این هنر فلزکاری است، برجای مانده است.
سنجاق ها با شیرها
این امکان وجود دارد که احتمالا بتوانیم گروهی از اشيائی از نوع متفاوت را که همچنین از تپه باستانی حسنلو بدست آمده اند با سبک ساغر مربوط سازیم. این گروه سنجاق های آهنی بزرگی هستند که برای لباس بوده و به شیرهای مفرغی ختم می شوند. مورد استفاده آن ها تنها از راه همراه بود نشان در دسته های یک، تا سه تایی با بعضی از اجسام در تالار ستوندار ساختمان دوم تعیین شده است. شیر شکسته ای (در تصویر) درطول فصل اول کاوش باستان شناسی خریداری گردید، اما مطمئنا از حسنلو بدست آمده است.
این اثر طوق باریک و طره های یالی را نشان می دهد که در شیر منقوش بر روی ساغر نقره ای تپه باستانی حسنلو نیز دیده می شود. در این جا می توان حتی به این حقیقت اشاره کرد که پاها و بدن شير مفرغی همچنین با خطوط هاشوری که در جانوران ساغر به کار رفته بود مشخص گردیده است. اگر چه هیچ کدام طرح منظم جناقی مشابهی را ندارند.
گرایش به سوی شیوه هندسی که در هنر ایرانی قرن های دهم تا نهم پیش از میلاد قابل ملاحظه می باشد و همان گونه که برای مثال، در برخی از کاشی های ایلام منسوب به این دوره و نیز در مهرها و مفرغ های لرستان دیده شده است، بار دیگر خود را در این جا ظاهر می سازد. اما در یک شیوه قراردادی محلی و متفاوت.
کاشی های دیواری لعابدار
نزدیک ترین رابطه میان اشیایی که در تپه باستانی حسنلو و سبک ایلام در جنوب غرب ایران ساخته و به کار برده شده اند، ممکن است در یک کاشی دیواری چهارگوشه لعابدار ظاهر گردد. با این تفاوت که به جای یک برآمدگی ساده، سر ریش دار یک گاو با سر انسان را دارد. هر دو قسمت این کاشی به طور جداگانه ساخته شده، و سپس پیش از لعابکاری و پختن به یکدیگر متصل گردیده اند. سر به وسيله مرزی که تشکیل گردنبندی را می دهد از کاشی جدا شده است. سر تو خالی بوده، و اجازه می دهد که قطعه کاشی بر روی یک میخ چوبی فرورفته در دیوار قرار بگیرد. زمانی در این حالت این کاشی به وسیله میخ بسیار کوچکتری محکم می گردید، که از طریق سوراخی در پهلو، درست از زیر مرز میان گردن و کاشی می گذشت.
رنگ هایی که اکنون بر روی سر کاشی تپه باستانی حسنلو دیده می شوند قرمز، آبی مایل به سبز، و سیاه هستند. اما البته آن ها در اثر آتش سوزی به هنگام ویرانی تغییر رنگ داده اند.
مقایسه کاشی دیواری
کاشی دیواری تپه باستانی حسنلو ترکیبی از کاشی های دیواری لعاب دار کاخ های آشوری و گاو های محافظ با سر انسان را که در درهای ورودی اصلی جای داده می شدند، ارائه می نماید. با وجود این، در هیچ یک از کاخ های آشوری ترکیبی مشابه از کاشی و پیکره برجسته گاو با سر انسان پیدا نشده است. تنها می توان آن را با یک کاشی که از معبد ایشتار در آشور بدست آمده و سر یک گوساله برجسته را بر روی خود دارد مقایسه کرد.
از سوی دیگر شکل شاخ ها، بینی کلفت و ریش که زیاد بلند نیست، با یک سر گلی بدست آمده از شوش مشابه هستند. از آنجایی که استفاده از کاشی های دیواری لعابدار احتمالا نخست در شوش مرسوم گردیده است، سر پیدا شده از تپه باستانی حسنلو را شاید بتوان به نفوذ ایلامی ارتباط داد. با وجود این، کاشی های دیگر بدست آمده از حسنلو که نیلوفرهای آبی سبک و نقوش نخل خرما و طرح های دیگر متاثر از آشور را نشان می دهند به طور مطمئن تقليدهایی از الگوهای آشوری هستند.
دسته کارد با جدار کاری (Cloisonné)
یک شیئی که برای آن هیچ مشابه خارجی نمی توان بافت دسته کاردی است با دسته با جدار کاری (Cloisonné) طلا که در کاوش ساختمان دوم تپه باستانی حسنلو پيدا شد. طرح های طلا مرد ریش داری را با دامن کوتاه ریشه دار و مویی که تا روی شانه آمده توصیف می کنند. دست راست او در یک حالت ادای احترام با پرستش بالا برده شده است. از مچ دست چپ، که به نزدیک کمر آورده شده ، یک شال گرد یا پارچه ای آویزان است. چون بر دسته کارد پیش از تاریخ از سیلک، به نظر می رسد که نقش انسانی در یک حالت احترام ارائه شده است. در هر دو نمونه ممکن است استفاده کارد را در مراسم مذهبی حدس زد بدون این که بتوان هیچ گونه دلیلی عرضه کرد.
نمونه های قابل مقایسه با جدار کاری دسته کارد
اشياء جدار کاری شده قدیمی تر در ایران ناشناخته اند. اگر چه باز کوچک از شوش در یک فن مربوطی تولید گردیده است، با این حال در ساختن دسته کارد تپه باستانی حسنلو به اندازه کافی دقت به کار نرفته است تا آغاز فن جدار کاری را نشان دهد. در این جا انسان فکر می کند که در این مورد یک فن پیشرفته با شتاب و به طرز تا اندازه ای ناشیانه به کار برده شده است.
دسته کارد تپه باستانی حسنلو و جدار کاری های جدیدتر از زیویه مسیری را که این فن از نقطه حرکت خود پیموده است جایی به طرف شمال در ایران را نشان می دهند. این فن ممکن است از آن جا به سوی شمال شرق گسترش یافته، تا این که چند قرن بعد در شکل ظریف تری در دستبند های با شکوه گنجینه جیحون دوباره ظاهر گردیده است. دلیل برای کمیابی اشیاء جدار کاری شده مطمئنا به خاطر مواد گرانبهای آن است. اساسا این فن رنگین می بایستی به طور وسیعی در ایران و در کشورهای همسایه گسترده شده بوده باشد.
ريتون ها
پاره ای از ظریف ترین کارهای فلزی مکشوف در تپه باستانی حسنلو شكل در ريتون حفظ شده است. کلمه یونانی ريتون (Rhyton) از مايع روان گرفته شده است. این کلمه در واقع تنها به ظرفی گفته می شود که از آن جریان باریک مایع بیرون آید. به هر حال این کلمه معمولا در مورد ظرف هایی برای آشامیدن به کار می رود که قسمت پائین آن ها از سر جانوری تشکیل شده است که اغلب، اما نه همیشه، سوراخی درمیان لب ها دارد تا مایع بتواند از آن جاری گردد.
جامی به شکل سر یک قوچ ظرف مفرغی بدست آمده از تپه باستانی حسنلو چنان سوراخی را ندارد و بنا بر این بهتر خواهد بود آن را مانند جام های کاملا مشابهی از گورديون (Gordion) پياله یا جامی به شکل سر یک قوچ بنامیم.
تمام این جام ها دارای پیاله جداگانه ای برای نگهداری مایع هستند که درون سر جانور جای داده شده اند.
در جام به شکل سر یک قوچ چشم ها، ابروها، و نیز احتمالا سوراخ های بینی با یک ماده آبی رنگ مات پر شده اند. در زیر لبه ظرف نواری است نقره ای با یک طرح راپوسه از غزال ها و روزت ها. شاخ ها دراصل با نقره پوشیده شده بودند، زیرا تکه هایی از آن که هنوز باقی مانده اند این موضوع را نشان می دهند. این مواد گوناگون همان گونه که در بازسازی آن ها در نقش ما پیشنهاد شده است، می بایستی تاثیر نسبتا رنگینی را به وجود آورده بوده باشند.
ریتون مفرغی سر اسب
در نمونه دوم که یک ریتون مفرغی سر اسب است، نه پیاله حفظ شده و نه سوراخی در میان لب ها دارد. هر دو ظرف، مانند شاخ هایی هستند که در دوران قدیم تر برای آشاميدن به کار می رفتند. شاخ هایی که ریتون ها از نسل آن ها هستند و از آن جایی که پایه ای برای ایستادن ندارند، می بایستی حتما به وسیله جام دارها حمل گردند. در ریتون اسب هیچ آثاری از مواد دیگری بدست نیامده است. لذا امکان دارد که خواست سازنده آن بوده است تا این شیئی به وسیله طرح طبیعت گرای نجیبانه خود گیرا باشد تا با موادی از رنگ های گوناگون.
نشان دادن یال با رشته های مواج و شکل طبیعی تر اسب ها را در میله مفرغی دهانه اورارتویی به خاطر می آورد که در قبری در آلتین تپه (Altintepe) نزدیک ارزینجان (Erzincan) پیدا شده است. یالی، که بر روی گردن آرمیده است، و این که تشکیل یک نیم دایره را در پیشانی می دهد، گویا صفت مشخصه اسب های اورارتویی و نیز ريتون اسب بدست آمده از تپه باستانی حسنلو باشد. این موضوع همچنین در یک اسب نسبتا جدید تر متعلق به دژ اورارتویی تیشبانی (Taishebaini) در کار میر بلور (Karmir Blur) در ارمنستان قابل مشاهده است. اسب اورارتویی خیلی بیشتر از اسب ملايم و طبیعت گرای ريتون حسنلو به مسبک شده است.
قطعه ای از یک ظرف آبی رنگ
نمایش زنده ای از جانوران به صورت برجسته در تپه باستانی حسنلو، به طور دقیق تر در نقش برجسته جانوری بدست آمد که بر قطعه ای از یک ظرف باقی مانده است. این ظرف از یک ماده ترکیبی آبی رنگ مشابه یا بسیار شبیه با نشانده های روی ريتون سر قوچ که در بالا مورد بحث قرار گرفت ساخته شده است. بزی که در این قطعه دیده می شود و سر خود را به عقب برگردانده، یکی از دو بزی است که درخت مرکزی خرمایی را در میان گرفته اند. از دومین بز تنها یک دست و یک پا باقی مانده است. یک موجود بالدار ممکن است با لبه بالی در کنار بالای چپ این قطعه نشان داده شده باشد.
آثار قابل مقایسه با ظرف آبی رنگ
آثار آشوری
مانند تمام اشیاء بدست آمده از تپه باستانی حسنلو، این اثر نیز ویژگی مربوط به خود را دارد، اگر چه روابطش با نقوش آشوری آشکار است. نزدیکترین موتیف های مشابه در سفال منقوش، از آشور پیدا شده است. با این حال، در نقوش آشوری درختان طبیعی که در کوه ها می روید به طور آشکاری از درختان خرمای تزیینی که به نظر می رسند ترکیب های مصنوعی بوده و در کوهستان نمی رویند متمایز شده اند.
در این جا، در قطعه تپه باستانی حسنلو، درخت خرمای تزیینی از کوهی می روید که در زیر با طرح فَلسی نشان داده شده است. گذشته از آن، میش های کوهی یا بزهای کوهی نقوش آشوری معمولا درخت را لمس نمی کنند، اگر هم لمس کنند، تنها یک پای خود را بر درخت می نهند. در حالی که، در قطعه تپه باستانی حسنلو جانور سه پای خود را که بر قطعه ظرف باقی مانده، روی شاخه های درخت خرما قرار داده است. در حقیقت به نظر می رسد که شاخه ها در زیر سنگینی وزن بز تقریبا خم شده اند و انسان را به یاد بزهایی می اندازد که برگ های درختان را می خورند. یعنی همان کاری را که بزها امروزه در ایران می کنند.
آثار زیویه
مقايسه نقش تپه باستانی حسنلو با ورقه طلای راپوسه از زیویه، که در آنجا نیز بزی کوهی در کنار درختی قرار دارد آموزنده است. بز کوهی زیویه حتی درخت را هم لمس نمی کند. در حقیقت، به نظر نمی آید که با آن مربوط باشد. در حالی که این رابطه در قطعه حسنلو بسیار آشکارانه به وجود آورده شده است.
در اینجا بار دیگر شخص از روح بیان این اثر و دیگر کارهای هنری تپه باستانی حسنلو که این جا بحث شد در شگفتی فرو می رود. گویا این طراوت ملاکی برای سبک این منطقه در طول پایان هزاره دوم و آغاز هزاره اول پیش از میلاد باشد. این که آیا، همان گونه که با ارائه واقعی جانوران و با روح بودن آن ها در ساغر مارلیک پیشنهاد شده است، این سبک از راه شمال ایران به آن سوی حسنلو، گسترش یافته است، یا نه، هنوز معلوم نیست.
مهرها
مهرهای بدست آمده از تپه باستانی حسنلو تصویری از روابط خارجی این شهر را در قرن های دهم و نهم پیش از میلاد عرضه می کنند. بیشتر آن ها به سبک آشوری ساخته می شدند، اگرچه احتمالا تنها تعداد کمی از آن ها واردات واقعی بودند. یک سبک مشخص و شاید محلی به وسیله یک مهر استوانه ای بلند ارائه گردیده است. جنس آن از نوع همان ترکیب آبی رنگی است که در قطعات ظرف با نقش برجسته بز کوهی و نشانده های ریتون دیده شده است.
جانوران باریک و حالت نا مطمئن آن ها در رابطه با خط زمينه، با تمایل عمومی برای نمایش چنان نقوشی بر روی مهر در این دوره در ایران بستگی دارد. تعدادی مهر مسطح نیز از فلسطين و سوریه آورده شده است. رابطه با این مناطق همچنين به وسیله صدف های دریایی و کشف یک جام با نقش شیر از ماده آبی رنگ یاد شده در بالا برای مراسم مذهبی نشان داده شده است. پایه این جام به شکل یک دست می باشد. این نوع ظرف به طور وسیعی در غرب توزیع شده است. بنیان گذاری این تماس با غرب بسیار مهم می باشد، زیرا این رابطه در قرن های بعدی ادامه یافت و در هنر گنجينه زیویه ارائه گردید.