ترکیب بندی در طراحی : راهنمای سواد بصری
مهم ترین مرحله در فرآیند حل مسئله ی بصری ترکیب بندی در طراحی : راهنمای سواد بصری است. رسیدن به هدف و معنای یک ارائه ی بصری بستگی به موفقیت ترکیب بندی دارد و همچنین بیننده ی یک اثر به کمک ترکیب بندی مفاهیم مهمی از آن دریافت می کند. در ارتباط بصری این فرآیند خلاقه اهمیتی اساسی دارد.
فرستنده ی پیام در مرحله ی ترکیب بندی (Composition) بیشترین کنترل را روی کار خود دارد و برای بیان حالت کلی پیام نیز بیشترین فرصت را در اختیار دارد. اما ارتباط بصری هیچ ساختار ممنوعه و مطلقی ندارد. پس ما چگونه می توانیم با تعدادی مفهوم مشترک نتایج نهایی ابزارهای بصری پیچیده را کنترل کنیم؟
در زبان کلامی دستور زبان ترکیب بندی در طراحی به معنی ارائه ی آرایش منظمی از کلمات با ترتیب و شکل صحیح آنهاست. این قواعد تعریف شده هستند و کافی است آنها را فرا گرفته و به صورتی هوشمندانه به کار برد. اما دستور زبان در سواد بصری تنها به معنی آرایشی منظم از اجزاست و این که چگونه اجزا را به صورتی هوشمندانه مرتب کنیم به عهده ی خود ماست. تنها این را می دانیم که تصمیماتی که در مرحله ی ترکیب بندی در طراحی گرفته می شود بر نتیجه ی نهایی تأثیر می گذارد.
در اینجا هیچ قاعده ی مطلقی وجود ندارد اما اطلاعات زیادی نسبت به نتیجه ی بصری ترکیب های معین اجزا وجود دارد. بسیاری از رهنمودهایی که برای درک معنا در فرم های بصری تهیه شده است نتیجه ی تحقیقاتی است که روی فرآیند ادراک انسان صورت می گیرد.
ترکیب بندی در طراحی راهنمای درک و ارتباط بصری
معنایی که در خصوصیات پیام های بصری وجود دارد صرفأ نتيجه ی کنار هم قرار گرفتن چند عنصر ساده نیست بلکه مکانیسم ادراک انسان نیز در آن سهیم است. به بیانی واضح تر ما با استفاده از چند رنگ، شکل، بافت و سایه روشن طرحی را ترسیم کرده ایم؛ ما این عناصر را به صورت تعاملی به هم مرتبط نموده و معنای مورد نظر را منتقل می کنیم. نتیجه ی حاصل – نوعی ترکیب بندی در طراحی است که مورد نظر هنرمند، طراح، یا عکاس بوده است.
دیدن ترکیب بندی طراحی
در ترکیب بندی در طراحی ، دیدن مرحله ی مجزای دیگری در ارتباط بصری است. دیدن فرآیند تشخیص نور به وسیله ی اعصاب بینایی در چشم است. این فرآیند و توانایی در همای انسان ها دارای اساسی مشترک است: یافتن معنی اطلاعات ورودی بر حسب معناهای مشترک.
این دو مرحله ی مجزا، یعنی دیدن و طراحی کردن هم از نظر معنی به طور کلی و هم از نظر پیام در مواردی که سعی می کنیم به یک ارتباط پاسخ دهیم، به یکدیگر وابسته اند. بین یک معنای عمومی یا حال و هوای کلی بصری و یک پیام مشخص و با معنی، عرصه ی بصری دیگری وجود دارد که عملکرد یا هدف و منظوری است که طرح به علت آن ایجاد شده است.
با این که به نظر می رسد در این عرصه پیام نقشی فرعی دارد اما واقعیت خلاف آن را ثابت می کند. ساختمان، خانه، لباس و حتی کارهای چوبی صنعتگران آماتور، مطالب زیادی از طراح آنها و از کسانی که آنها را انتخاب می کنند به ما می دهد. و درک ما نسبت به یک فرهنگ مستلزم شناخت صنعتگران آن جامعه و ابزارهای مورد استفاده و هنری که ایجاد می کنند است. فعالیت دیدن در وهله ی اول واکنشی نسبت به نور است.
سایه روشن : مهم ترین و لازم ترین عنصر
در ترکیب بندی در طراحی مهم ترین و لازم ترین عنصر در بیان بصری سایه روشن است. این نور است که عناصر بشری دیگر را آشکار می کند؛ بنابراین آنها در درجه ی دوم اهمیت قرار می گیرند. چیزی که نور بر ما مكشوف می سازد همان چیزی است که ما در محیط می شناسیم و تشخیص می دهیم و به آن نام هایی آشنا اطلاق می کنیم. این عناصر بصری عبارتند از:
- خط،
- رنگ،
- شکل،
- جهت،
- بافت،
- مقیاس،
- اندازه و حرکت.
این که در یک اثر بصری کدام عنصر اهمیت بیشتری دارد بستگی به ماهیت آن چیزی که طراحی شده است و یا در مورد آثار طبیعی آن چیزی که موجود است، دارد. مثلا اگر نقاشی را در مقدمه به صورت سایه روشن، سپس شکل و جهت و دارای بافت و رنگ بدانیم که احتمالا در آن مقیاس و اندازه و حرکت عناصری فرعی است، این تعریف نمی تواند پتانسیل بصری نقاشی را نشان دهد. زیرا انواع بیانهای بصری که می تواند منطبق با این تعریف باشد واقعا زیاد است.
این تنوع بستگی به بیان ذهنی هنرمند از طریق تأکید بیشتر روی برخی عناصر نسبت به بقیه و به دستکاري أن عناصر از طریق انتخاب تکنیک دارد. تکنیکی که هنرمند معنای مورد نظرش را در آن می یابد.نتیجه ی نهایی کار همانی است که هنرمند مد نظر داشته است اما معنا به واکنش بینندگان نیز بستگی دارد.
واکنش بینندگان
در ترکیب بندی در طراحی واکنش بینندگان نیز با شبکه ای از داوری های ذهنی، تفسیر و اصلاح می شود. تنها عاملی که مورد پذیرش هنرمند و بیننده و همه ی مردم بوده، همانا سیستم فیزیکی ادراک بصری، این دستگاه حساسی که موجب دیدن می شود، است. روان شناسی گشتالت تحقیقات ارزشمندی در زمینه ی ادراک دارد که طی آن اطلاعات زیادی از نحوه ی تشخیص الگوهای بصری و نیز چگونگی دیدن انسان و سازمانده ی داده های بصری ورودی و تفکیک داده های بصری خروجی به جای گذاشته است.
فیزیکی و روانی بودن نیز در اینجا نسبی است و نباید آنها را مطلق فرض کرد. هر الگوی بصری دارای کیفیتی فعال است که تنها با عواملی مانند اندازه و شکل و جهت و حرکت نمی توان آن را به صورت منطقی، احساسی یا مکانیکی تعریف کرد. این محرک ها صرفا سنجه هایی ایستا هستند اما نیروهایی روانی را بر می انگیزانند؛ مانند محرکهایی که فضا را تغییر می دهند یا موجب ایجاد تعادل یا نامتعادلی می شوند.
بعلاوه آنها موجب درک ما نسبت به یک طرح، یک محیط یا یک شیء می شوند. موضوعات بصری صرفا رخدادهای نامتعارف نبوده، بلکه وقایعی کلی و عمل و عکس العمل های معمول در دنیا هستند.
عناصر انتزاعی
در ترکیب بندی در طراحی عناصر انتزاعی یا همان عناصر روانی دستور زبان بصری را می توان با خصوصیت کلی آنها تعریف نمود. معنای ذاتی در بیان بصری بسیار قوی است؛ نوعی اتصال کوتاه با احساسات و عواطف در ذهن ایجاد می کند که معنا را فشرده نموده و از بخش آگاه ذهن به بخش ناخودآگاه منتقل می کند. ما به دو روش از اطلاعات بصری معنی دریافت می کنیم
- یکی معنای خود سمبل های مورد استفاده در آن اطلاعات؛
- و دیگری تجربیات مشترک ما از محیط در طول زندگی بالا، پائین، آسمان آبی، درختان قائم، ماسه های نرم، رنگ قرمز -نارنجی-زرد آتش و بسیاری دیگر؛
نمونه ای است از کیفیات بصری که بین همه ی ما مشترک است. بنابراین ما چه آگاهانه و چه نا آگاهانه به روشی یکسان نسبت به معنای آنها واکنش نشان می دهیم.